بررسی ساختاری قصاید خاقانی بر پایۀ الگوی زبان شناختی لیچ
|
|
|
|
|
نویسنده
|
رضائیان ابوالقاسم ,ماحوزی مهدی
|
منبع
|
پژوهشنامه ادب غنايي - 1397 - دوره : 16 - شماره : 30 - صفحه:91 -106
|
چکیده
|
آشناییزدایی و نقد ساختاری - ویژگیهایی که زبان ادبی را از زبان مرسوم متمایز میسازد- از اساسیترین مفاهیم مطرح شده در نظریۀ فرمالیستهای روسی است که شیوه ای علمی و متداول برای بررسی ویژگیهای هنری آثار ادبی میباشد. جفری لیچ ساختارگرای انگلیسی خصیصه های ادبی (فراهنجاریها) را در هشت سطح 1- واژگانی، 2- نحوی ، 3- آوایی ، 4- نوشتاری، 5- گویشی، 6- سبکی، 7- معنایی، 8- در زمانی، طبقه بندی و تقسیم کرده است. لیچ برای تمایز میان برجستهسازی هنری با سایر برجستهسازیها سه امکان را در نظر میگیرد: نخست آنکه برجستهسازی هنگامی تحقق مییابد که هنجارگریزی بیانگر مفهومی باشد، بهعبارت دیگر نقشمند باشد. دوم برجستهسازی هنگامی رخ میدهد که هنجارگریزی بیانگر منظور گوینده باشد، یعنی جهتمند باشد و در آخر برجستهسازی در مقام قضاوت مخاطبان، باید بیانگر مفهوم و بهعبارت دیگر غایتمند باشد. الگوی لیچ در همۀ زبانها بهویژه در زبان فارسی تعمیم پذیر است. از آنجا که قصاید خاقانی جایگاه و اعتلایی خاص در ادب فارسی دارد، در پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، در چهارچوب مکتب ساختگرایی و بر مبنای الگوی هنجارگریزی لیچ، به بررسی انواع مختلف هنجارگریزی در اشعار خاقانی پرداخته ایم. بر این اساس بیشترین میزان آشنایی زدایی در قصاید خاقانی هم از نظر کیفی و هم از لحاظ کمی، مربوط به هنجار گریزی معنایی است.
|
کلیدواژه
|
برجسته سازی، هنجارگریزی، قصاید خاقانی، ساختگرایی، الگوی لیچ
|
آدرس
|
دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن, ایران, دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن, ایران
|
پست الکترونیکی
|
mahoozi@riau.ir
|
|
|
|
|