|
|
معماری سازههای زبانی در نثر دیباچۀ متون کهن (نگاه زبانشناختی به دیباچۀ چند متن کهن فارسی)
|
|
|
|
|
نویسنده
|
نصراللهی یدالله ,آهیخته فرشته
|
منبع
|
پژوهشنامه نقد ادبي و بلاغت - 1400 - دوره : 10 - شماره : 1 - صفحه:155 -177
|
چکیده
|
در قرن بیستم، مکاتب و نحلههای ادبی و زبانی نوینی ظهور کرد و از شرارههای مهم آن میتوان به نظریههای ادبی فرمالیسم و ساختگرایی اشاره کرد که نظرگاه خود را بر جنبههای صوری متن، عناصر زبانی و سازههای شناور در آن متمرکز کردند و بر ادبیّت متن ادبی در گرو تقابل و همنشینی آن در جریان خیزش عناصر متنی تاکید نمودند. با آنکه نظریه فرمالیسم از مطالعات ادبی قرن بیستم بود و قابلیت خود را بیشتر در توصیف ارزش کاری سازههای زبانی و معماری عناصر فرمالیستی در متون منظوم نشان داده، ولی میتوان آن را در تحلیل متون نثر نیز اعمال کرد و ادبیت و جایگاه سازههای زبانی در متنهای منثور، بهویژه نثرهای کهن ادبی نیز دیده میشود. هنر دیباچهپردازی، سنتی دیرینه در متون نظم و نثر است که از قرن پنجم با سازوکارهای خاص خود برای جلب توجه مخاطب، با نثری متمایز از نثر متن اصلی کتاب وارد میدان شد. مولفان نثرهای فنی با استفاده از هنرسازهها و عناصر برجستۀ زبانی و بلاغی، همچون ساخت ترکیبات تازه، سجعپردازی، جناس، تقابلها، تضاد، تکرار و تتابع در سطح آوایی، واژگانی و نحوی، سازهها و ساختارهای چالشانگیز و زیبایی از قدرت نویسندگی خود بر جای گذاشتهاند. این مقاله به بررسی مقایسهای دیباچۀ چهار متن کهن فارسی (قابوسنامه، کلیله و دمنه، مرزباننامه و تاریخ جهانگشای جوینی) میپردازد. منظور از مقایسه در اینجا، فرض و در نظر گرفتن امری به نام هنجار یا نُرم است که از طریق آن میتوان به مصادیق خروج از هنجار در سطح زبانی و سطوح مختلف آوایی، واژگانی، نحوی و کل پیکرۀ متنی رسید و آنها را بررسی کرد. بهاجمال میتوان گفت که در بررسی سطح آوایی، جنبههای موسیقایی عموماً در متون نثر فنی بیشتر و پررنگتر از قابوسنامه دیده میشود و در سطح واژگان، کلمات عربی و مترادفات با بسامد فراوان در نثر فنی زیادتر از قابوسنامه بهکار رفتهاند و از حیث بلاغی نیز تصویرآفرینیها و تمرکز بیشتر بر تخییل سخن و نوشته در متون نثر متکلف، بیش از قابوسنامه یافت میشود.
|
کلیدواژه
|
سازههای زبانی، دیباچه، قابوسنامه، کلیله و دمنه، مرزباننامه، تاریخ جهانگشای جوینی
|
آدرس
|
دانشگاه شهید مدنی آذربایجان, دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی, ایران, دانشگاه شهید مدنی آذربایجان, دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی, ایران
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
The Architecture of Linguistic Structures in the Prose of the Preface of Ancient Texts (Linguistic View of the Preface of Several Ancient Persian Texts)
|
|
|
Authors
|
Nasrollahi Yadollah ,Ahikhteh Fereshteh
|
Abstract
|
In the twentieth century, new literary and linguistic schools and schools emerged, sparking the ideas of structuralism and formal literature in the form of the school of formalism in revolutionary Russia. This school focused on the formal aspects of text and linguistic elements. And the floating structures focused on the fact that the literature of the literary text depended on their opposition and accompaniment during the rise of textual elements. The poem has shown its capability, but the literature and the position of linguistic structures in prose texts, especially prose. Ancient literature can also be seen. The art of prefabrication is a longstanding tradition in the texts of the fifth century, with the input mechanisms to attract the audience’s attention, entered the field with a distinct prose from the prose of the main text of the book. The authors of technical prose, with the use of prominent linguistic and rhetorical elements and elements such as new combinations, rhymes, punctuation, contrasts and contradictions, repetition and repetition at the phonetic and syntactic phonetic level, challenging and beautiful structures and structures, from thought And they left their thoughts. This article provides a comparative study of the preface of the four ancient Persian texts (Qaboosnameh, Kelileh and Demneh, Marzbannameh and the history of Jahangisha Jovini). Comparison refers to the consideration of something called normative or soft, and through it the norm of reaching the instances of leaving the norm at the linguistic level, which can be examined at different levels of phonetic, lexical, syntactic, and the whole textual body.
|
Keywords
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|