بررسی انتقادی مبانی انسانشناختی نظریة ماتریالیسم تاریخی
|
|
|
|
|
نویسنده
|
یوسفی ظاهر ,شرفالدین حسین
|
منبع
|
معرفت فرهنگي اجتماعي - 1397 - دوره : 10 - شماره : 1 - صفحه:53 -72
|
چکیده
|
عصر جدید با ظهور و درخشش انسان بهمعنای مدرن آن، در عرصة معرفت شناخته میشود. اندیشه و تکاپوی شناختی انسان تعیینکنندة آرایش معرفتی این عصر است و همة مقولات علم مدرن به نوعی بر محور و مدار انسان میچرخد. نظریة ماتریالیسم تاریخی مارکس، علاوه بر مبانی هستیشناختی، مبنای انسانشناختی پررنگی دارد و بر مبنای تلقی خاصی از انسان پیریزی و صورتبندی شده است. مارکس، وجهی از هستی اجتماعی انسان؛ یعنی «کار» را محور و مبنای تحلیل دیالکتیکی خود قرار داده که هم مادی و هم اجتماعی تاریخی است. بر اساس نظر مارکس، جهان انسانی، یعنی همة نمادها و نمودها، اشکال آگاهی و نهادهای اجتماعی تاریخی، با همه اشکال و صور مختلف آن، صرفاً محصول و برایند عمل و کار انسانند؛ جلوهها و تبلوراتی که در هر مرحله از تاریخ به گونهای عینیت یافته و مختصات هر دورة تاریخی و اجتماعی را شکل داده است. این نوشتار، ضمن تقریر اجمالی نظریه ماتریالیسم تاریخی مارکس، سعی دارد مهمترین مفروضات انسانشناختی آن را مورد بررسی تحلیلی و انتقادی قرار دهد.
|
کلیدواژه
|
ماتریالیسم، ماتریالیسم تاریخی، مبانی انسانشناختی، ازخودبیگانگی، کمونیسم، کارل مارکس
|
آدرس
|
جامعه المصطفی العالمیه, موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره, ایران, موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره, گروه جامعهشناسی, ایران
|
پست الکترونیکی
|
sharaf@qabas.net
|
|
|
|
|