|
|
تاملاتی در مفهوم ارته (اشه) ایران باستان در پرتو هستیشناسی و انسانشناسی فلسفۀ ایرانی
|
|
|
|
|
نویسنده
|
فاضلی حبیبالله ,سروند مجید
|
منبع
|
سياست - 1398 - دوره : 49 - شماره : 3 - صفحه:725 -744
|
چکیده
|
Aبه منظور توصیف و فهم مفهوم «ارته»(arta) به عنوان یکی از مبانی اساسی فلسفۀ سیاسی ایران باستان در کنار آرمانشهر و شاه آرمانی، به نظر می رسد نظریه های جدید «علم سیاست» که مبتنی بر رویکردهای طبیعی و پوزیتیویستی و عینیت گرا می باشند، چندان وافی به مقصود نباشند. به همین جهت در پژوهش حاضر برآنیم تا با ورود به ساحت «فلسفه سیاسی» و طرح مبانی هستی شناسی و انسان شناسی «فلسفه ایرانی»، به سیاست از چشم اندازی هستی شناسانه، فیلسوفانه، ژرف اندیشانه و حقیقت جویانه نظر افکنیم. ضرورت کار در جایی برجسته تر می گردد که توجه داشته باشیم که چه بسا به طور مشخص و بی واسطه سخنی از مفاهیم اساسی اندیشه سیاسی ایران باستان مورد بحث نباشد، اما بی تردید همچنان در پس ذهن و ضمیر انسان و اندیشه ایرانی تداوم چنین موضوعاتی را شاهد هستیم؛ البته در شرایطی که گرد تحریفات و آداب و رسومات زمینه ای و گرد و غبار تاریخی شفافیت و حقیقت آن ها را پوشانده است. به طور خاص در پژوهش پیش رو در پی پاسخ به این سوال هستیم که چه معنا، فهم و برداشتی از ایده و باوری تحت عنوان ارته یا اشه و به تبع آن مفهوم «خویشکاری» در اندیشه سیاسی ایران باستان مطرح بوده است؟ مفروض ما در طول مقاله این است که معنای حقیقی اشه در چارچوب تفکر معنوی ایرانی و در ساحتی هستی شناختی و با توجه به مبانی انسان شناختی و فرجام شناختی فلسفه ایرانی قابل درک بوده و از تقلیل آن به ساحتی تاریخی، عینی و مادّی که موید نوعی ساختار و سلسله مراتب عینی و بیرونیِ متصلّب و تغییر ناپذیر اجتماعی و سیاسی است، باید بر حذر بود.
|
کلیدواژه
|
ارته، انسانشناسی، خویشکاری، خورنه، حق فلسفه (سیاسی) ایرانی، هستیشناسی
|
آدرس
|
دانشگاه تهران, دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی, ایران, دانشگاه تهران, دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی, ایران
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
arta
|
|
|
Authors
|
fazely habib ,sarvand majid
|
Abstract
|
The two motifs of selffate determination and sovereignty are of the most important basic motifs ruling over global system which have been claimed through variety ways including charter of the united nations, human rights convention 1966 of organization and opinion of the international court. The contradiction between the two above motifs has been more than the past by passing the time and emergence of developments at international scopes. It is a controversial issue if a group of people have the separation right of the other country residents due to linguistic, racial or ethnic differentiations. The study of Ukraine developments shows that issuance of unilateral independence and joining to Russia at crimea region, clearly contradicts with Ukraine national governance. The study question is: what’s the status of Ukraine’s developments and crimea separation from international law and civil rights?. At this article, the investigation and explicity of crimea separation have been studied using examining the nation’s procedure specially granted bills to international court in the case of Kosovo advisory opinion in 2009, with regard to the three approaches of absolute prohibition of unilateral separation, lack of prohibition mandate of unilateral separation at international law and the doctrine of remedial separation and attempts has been done to analysis the contradiction between the two motifs of selffate determination and nation governance right in
|
Keywords
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|