الگوی توسعه ورزش تفریحی زنان در ایران

هدف از انجام این تحقیق، طراحی الگوی ورزش تفریحی زنان در‌ایران بود که با‌ رویکرد اکتشافی بصورت کیفی از نوع گرانددتئوری بارویکرد استراس و‌کوربین– انجام گرفت. جامعه آماری تحقیق، متشکل از‌کلیه خبرگانی بود که درزمینه ورزش‌های تفریحی زنان تخصص علمی و عملی داشتند که باروش نمونه‌گیری هدفمند و‌ گلوله‌برفی انتخاب گردیدند. ابزار جمع‌آوری داده‌ها مصاحبه بود که محقق پس از‌انجام 17 مصاحبه به اشباع‌نظری رسید و پس از‌جمع آوری داده‌ها تجزیه‌و‌تحلیل اطلاعات با‌استفاده از نرم‌افزار maxqda10 و به روش نظریۀ داده بنیاد سیستماتیک انجام شد. حاصل تجزیه‌و‌تحلیل داده‌ها،417 کداولیه در مرحله کدگذاری باز، 53 مفهوم در مرحله کدگذاری محوری و 26 مقوله درمرحله کدگذاری انتخابی بود که در قالب الگوی استراس و کوربین (1998) بدین شرح قرارگرفتند: شرایط علی شامل رویکرد ‌قهرمانی ورزش کشور، نقش‌های مختلف زنان، سبک زندگی زنان، ماهیت ورزش، حقوق شهروندی زنان، تحولات داخلی‌و‌خارجی ورزش زنان؛ شرایط واسطه ای شامل مسائل فرهنگیاجتماعی، مبانی‌اسلامی، مسائل سیاسی، منابع مالی‌و‌اقتصادی، مدیریت کلان، محیط جغرافیایی و زیرساخت‌ها و‌امکانات ورزشی؛ شرایط زمینه‌ای شامل آموزش و‌مبانی علمی، عوامل بیرونی، عوامل درونی، منابع مالی و تبلیغات و‌رسانه؛ راهبردها شامل راهبردهای اصولی توسعه دربخش‌های 5‌گانه ورزش تفریحی و حمایت همه جانبه از‌ورزش زنان؛ پیامدها هم شامل افزایش مشارکت ورزش تفریحی زنان با 4 بخش پیامدهای فرهنگی و‌اجتماعی، پیامدهای‌اقتصادی، پیامدهای فردی و پیامدهای مدیریتی. چارچوب ورزش تفریحی حاصل از این تحقیق به مدیریت ورزشی کمک می‌کند با شناخت همه جانبه ورزش تفریحی زنان، راهبردهای متناسب پیشنهادی را جهت جبران عقب‌ماندگی و توسعه آن‌ بکار گیرد.

The pattern of Women’s recreational Sports in Iran

The purpose of this research was to design a paradigm of recreational women’s sport in Iran, which was carried out with a qualitative exploratory approachthe grounded theory with the Strauss and Corbin (1998) approach. The statistical population of the research consisted of all the experts who had practical and scientific expertise in the fields of recreational sports and women’s sports and was selected using Purposive Sampling and Snowball method. Data collection tools included interviews and notetaking. After 17 interviews, the researcher got theoretical saturation. The data was analyzed by MAXQDA10 software and Qualitative Content Analysis. The results of analysis were 417 open codes, 53 categories in axial coding and finally26 major categories in selective coding. The paradigmatic model includes: the causal conditions include the national sports championship approach, different roles of women, women’s lifestyle, the nature of sport,women’s citizenship rights, The domestic and foreign developments of women’s sports; Intervening conditions include Culturalsocial issues, Islamic bases, political issues, Financial resources, Management, Places and Sports Facilities and geographic environment; context conditions include education and scientific foundations, external factors, internal factors, financial resources and advertising end the media; the strategies include Principled development strategies and allout protection of sport women; the consequences include increasing the participation of women’s recreational sports with four sections: cultural and social consequences, Individual consequences, Economic consequences and management Consequences. This recreational sport framework helps to sport management to achieve a comprehensive understanding of women’s recreational sports that proposed proportional strategies are used to compensate for backwardness and development.