برایند جایگزینی مبانی دینی در نظریه «قدرت رادیکال» ( با تاکید بر اندیشه سیاسی امام خمینی (رض))

بحث قدرت یکی از مباحثی است که همواره با مقوله های سیاست و حکومت مطرح می شود. استیون لوکس سه نگرش عمده در این نگاه را بیان می‌کند. نگرش اول نگرش یک بعدی به قدرت و نگاه کثرت‌گرایان است. دیدگاه دوم دیدگاه دو بعدی قدرت و نگاه نخبه‌گرایی می‌باشد. و نگرش سوم که متعلق به خود لوکس است، و خود او نام آن را «نگرشی رادیکال» می‌نهد، علاوه بر تصمیم‌گیران و نخبگان، بر اعمال قدرت از طریق «شکل‌دهی ترجیحات» کسانی که بر آنها اعمال قدرت می‌شود تاکید دارد. این مقاله در پی آن است که دست‌یابی لوکس به نظریه قدرت رادیکال در پرتو پیروی از مبانی معرفت‌شناسی، هستی‌شناسی و انسان‌شناسی است. با یافتن این مبانی و جایگزینی آنها با مبانی دینی اصل نظریه نیز تغییر یافته و نظریه جدیدی مبتنی بر مبانی دینی تولید خواهد شد. بر اساس مبانی دینی، و به خصوص اندیشه‌های حضرت امام خمینی ره، اجبار و زور و این که شخص یا گروهی تلاش کند شهروندان را مجبور به پذیرش سیاست‌هایی کند که در غیر این صورت آن شهروندان چنین سیاست‌هایی را نمی‌پذیرفتند، وجود ندارد. بلکه از آن‌جا که قدرت واقعی از آن خداوند است، اعمال قدرت توسط حکومت نیز با این عنوان صورت می‌گیرد