مطالعه تطبیقی نظریه «آخرالزمان» شیعه با نظریه «پایان تاریخ» لیبرالیسم
|
|
|
|
|
نویسنده
|
مظفری آیت
|
منبع
|
پژوهش هاي سياست اسلامي - 1392 - دوره : 1 - شماره : 1 - صفحه:111 -137
|
چکیده
|
با طرح نظریه «پایان تاریخِ» فرانسیس فوکویاما، متفکر ژاپنیالاصل آمریکایی، بار دیگر مباحث مربوط به فلسفه سیاسی تاریخ زنده شد؛ وی مدعی گردید لیبرالدموکراسی مکتب و نظام سیاسی پایان تاریخ است. فوکویاما، بر بنیاد نظریه هگل و با توجه به تفسیر الکساندر کوژو، لیبرالدموکراسی را نقطه پایان تکامل ایدیولوژیک بشر، آخرین شکل حکومت بشری و پایان تاریخ معرفی کرد.از سوی دیگر، شیعه اثنیعشری نیز نظریه خاص خود را درباره «آخرالزمان» دارد و، برخلاف نظر فوکویاما، «اسلام ناب محمدی»و «دولت حضرت مهدی(عج)» را ایدیولوژی و حکومت پایان تاریخمعرفی میکند.حال ـ با توجه به این دو نظریه و جنگ نرمی که پس از فروپاشی مارکسیسم شوروی، در جهان، بین اسلام ولیبرالیسم، برای فتح آینده،در جریان است ـ پرسش این است که کدامیک از دو نظریه آخرالزمان شیعه و پایان تاریخ لیبرالیسم برتر است.روش تحقیق در این مقاله «مطالعه تطبیقی» است؛ مطالعاتتطبیقی عموماً سه فرایند توصیف، مقایسه و نتیجهگیری رادر بر دارند. فرضیه نویسنده، در این پژوهش، «برتری نظریه آخرالزمان شیعه» و مردود بودن فرضیه رقیب است، که لیبرالدموکراسی را نظریهبرتر میداند.
|
کلیدواژه
|
پایان تاریخ ,آخرالزمان ,شیعه ,لیبرال-دموکراسی ,فوکویاما
|
آدرس
|
استادیار پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق, ایران
|
پست الکترونیکی
|
mozaffari.ayat@gmail.com
|
|
|
|
|