روابط فرهنگی زاگرس مرکزی و فلات مرکزی در هزارهی چهارم قم: شواهدی از محوطهی شَطغیلَه، ملایر
|
|
|
|
|
نویسنده
|
روستایی کوروش ,آزادی احمد
|
منبع
|
پژوهش هاي باستان شناسي ايران - 1396 - دوره : 7 - شماره : 14 - صفحه:39 -58
|
چکیده
|
برهمکُنش فرهنگها در پیشازتاریخ ایران یکی از موضوعات بنیادینی است که همواره در چارچوب منطقهبندی فرهنگی فلات ایران بحث و فهم شده است. شواهد و مدارک باستانشناختی گویای این است که تا پیش از هزارهی چهارم ق.م. ارتباط فرهنگی محسوسی بین منطقهی زاگرسمرکزی و فلاتمرکزی وجود نداشته است. بهگواهی شواهد سفالی، این الگو در میانهی هزارهی چهارم ق.م. تغییر چشمگیری کرد، بدینصورت که رابطهی فرهنگی نزدیکی بین محوطههای بخشهای شرقی زاگرسمرکزی و فلاتمرکزی برقرار شد. یوسف مجیدزاده نخستین باستانشناسی بود که با مقایسهی شواهد سفالی تپهقبرستان و توالیِ گودینتپه/سهگابیِ کنگاور رابطهی فرهنگی فلاتمرکزی و بخشهای شرقی زاگرسمرکزی را طرح و بحث کرد. طی دههی اخیر با پژوهشهای میدانی در نواحی شرقی زاگرسمرکزی شواهد بیشتری مبنیبر ارتباط فرهنگی این دو منطقه بهدست آمده است. در کاوش محوطهی شَطغیلَهی ملایر شواهد سفالی بیشتری از ارتباط زاگرسمرکزی و فلاتمرکزی طی هزارهی چهارم ق.م. بهدست آمد. بررسی و مقایسهی مجموعهی سفالی بهدستآمده از گمانهزنی شَطغیلَه، بهویژه سفالهای نخودی منقوش، بیشترین شباهتها را از یکسو با مجموعههای سفالی منسوب به دورههای گودین vii و vi دارد و از سوی دیگر با سفالهای دورهی سییلک iii و قبرستان iv. بررسی دقیقتر شباهتهای سفالی محوطههای زاگرسمرکزی و فلاتمرکزی گویای آن است که این ارتباط فرهنگی مشخصاً در دورهی گودین vi:2 و vi:3 و سییلک iii47b و قبرستانِ iv بوده است. برهمکُنش فرهنگی این دو منطقه در مجموعههای سفالی بهدستآمده از محوطههای همزمان در دشتهای اَزنا، الیگودرز، شازند و فراهان نیز دیده میشود. نتیجهی کلی از گمانهزنیِ کوچکمقیاس شَطغیلَه گویای این است که این محوطه، استقراری تکدورهای و کوتاهمدت از دورهی گودین vi:3 و vi:2 بوده و پیوندهای فرهنگی آن از غرب تا دشت کنگاور و از شرق و شمال با بخشهایی از فلاتمرکزی بوده است.
|
کلیدواژه
|
شَط غیلَه، گودینِ vi، زاگرس مرکزی، فلات مرکزی، ملایر
|
آدرس
|
پژوهشکده باستان شناسی, ایران, پژوهشکده باستان شناسی, ایران
|
|
|
|
|
|
|