بررسی تاثیر درمان شناختی رفتاری بر میزان افسردگی کودکان در خانواده های بازساختاریافته: یک مطالعه ی آزمایشی

مقدمه: تشکیل خانواده های بازساختاریافته، اثرات متعددی را به دنبال دارد، اما یکی از اثرات نگران کننده ، عواقب این خانواده ها برای کودکان است که می تواند آن ها را در معرض اختلالات هیجانی مانند افسردگی قرار دهد و عدم درمان به موقع این افسردگی، می تواند بر کیفیت زندگی کودک اثراتی پایدار داشته باشد. بنابراین پژوهش حاضر قصد داشت تا اثربخشی درمان شناختی رفتاری را بر افسردگی کودکان خانواده های بازساختاریافته بررسی نماید. روش کار: این پژوهش از نوع نیمه تجربی بود. حجم نمونه شامل 20 کودک بود که این افراد به صورت هدفمند از میان کودکان واجد شرایط ورود به پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش(10 کودک) و کنترل(10 کودک) جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه آخنباخ(فرم والدین)، استفاده گردید. داده های به دست آمده، توسط نرم افزار spss22 تحلیل شدند.یافته ها: نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر بین کودکان گروه آزمایش و کنترل در متغیر وابسته یعنی افسردگی، تفاوت معناداری را نشان دادند(0.05≥ p).نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، به نظر می رسد که رویکرد شناختی رفتاری، توانسته است با استفاده از فنون خود مانند بازسازی شناختی، کاهش نشخوار فکری، آموزش حل مسئله، بهبود آگاهی و انعطاف پذیری روان شناختی و نیز مهارت شناسایی و برخورد با هیجانات، میزان افسردگی ناشی از رویدادهای محیطی مرتبط با وضعیت خانواده ی بازساختاریافته را در کودکان کاهش دهد. بنابراین این درمان، می تواند به عنوان درمانی موثر برای کاهش افسردگی کودکان در این خانواده ها مورد استفاده قرار گیرد.

The Effectiveness of Cognitive-Behavioral Therapy on Children's depression in Restructured Families: an Experimental Study

Introduction: The formation of restructured families has many effects, but one of the worrying effects is the consequences of these families for children, who can expose them to emotional disorders such as depression, and failure to treat this depression in a timely manner, it can have lasting impacts on the childchr(chr(chr('39')39chr('39'))39chr(chr('39')39chr('39')))s quality of life. The present study aims to investigate the effectiveness of cognitivebehavioral therapy on the depression of children in restructured families.Method: This research is a quasiexperimental (pretest, posttest, followup with control group).Sample size consists of 20 children who were selected using purposeful sampling among eligible children and randomly assigned to two experimental groups (10 child) and control (10 child).The Achenbach questionnaire (parental form), was used to collect data.The obtained data were analyzed by SPSS22 software. Results: The results of variance analysis with repeated measurements between the subjects of the experimental group and the control group showed a significant difference in the dependent variable, i.e., depression. Conclusions: According to the results of the study, it seems that cognitivebehavioral therapy has been able to reduce the rate of depression caused by environmental events related to the restructured family situation in children, using its techniques such as cognitive reconstruction, rumination reduction, problemsolving training, improving psychological awareness and psychological resilience as well as the ability to recognize and deal with emotions. Therefore, this treatment can be used as an effective treatment to reduce depression in children in these families.