بسط مفاهیم استعاری عشق در حوزۀ شکار (با تکیه بر استعاره «چهرۀ معشوق شکارگاه است» در ادبیات فارسی)
|
|
|
|
|
نویسنده
|
سبزعلیپور جهاندوست ,رستمی جوریابی راضیه
|
منبع
|
پژوهش هاي زبان شناسي تطبيقي - 1401 - دوره : 12 - شماره : 23 - صفحه:19 -39
|
چکیده
|
استعارۀ مفهومی یکی از روشهای مناسب برای شناخت و بیان تجربۀ عاطفی و انتزاعی عشق است. شاعران، برای درک حالات معشوق، از طریق گسترش و برجستهسازی، از اصطلاحات حوزۀ شکار مانند ابزار و ادوات، ترفندهای شکار، مکان و ویژگیهای شخصیتی مربوط به شکارچی و غیره، برای بهوجود آمدن این نگاشت سود جستهاند و برای دستیابی به این مفهومسازی از ابزارهای شناختی چون: استعارۀ مفهومی تصویری، انسانانگاری و مجاز مفهومی استفاده کردهاند. این تحقیق به دنبال آن است که نشان دهد اولاً چطور از دل مفاهیم متعدّد در کلان استعارۀ «عشق شکار است» مفهوم میدان شکار، توانسته به تنهایی در محیط و اعضای چهرۀ معشوق مکانمندی شود و پاسخگوی دیگر ملزومات شکار گردد؟ ثانیاً چگونه برای آشکار ساختن اطوار و احساسات معشوق، از استعارات بدنیِ چهرۀ معشوق در بهوجود آمدن کلان استعارۀ دیگری به نام «چهرۀ معشوق میدان شکار است» کمک گرفته شده است؟ نتایج بهدست آمده از این مقاله نشان میدهد چهره معشوق همانند میدانی جنگی در نظر گرفته شده است، یعنی با مژههایش تیر میزند، از ابرویش کمان درست میکند، با گیسویش کمند میاندازد، در زنخدانش چاه میکند تا عاشق را گرفتار یا «کشته» خود کند. نتایج بهدست آمده از خوانش ابیات تحقیق، بسط و گسترش کلان استعارۀ «عشق شکار است» را با استفاده از ابزارهای شناختی تایید و اثبات میکند و همچنین ارتباط نگاشتهای این تحقیق «چهرۀ معشوق میدان شکار است» و «معشوق شکارچی است» را با نگاشتهای «عشق انسان است» و «عشق سلطان است» محکم میکند.
|
کلیدواژه
|
استعارۀ مفهومی، عشق، شکار، بدنمندی استعارات، گسترش استعاری، جسمانیت
|
آدرس
|
دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت, ایران, دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت, ایران
|
پست الکترونیکی
|
razeih.rostami@chmail.ir
|
|
|
|
|