نقد نظریه جرج مور درباره ناطبیعتگرایی اخلاقی
|
|
|
|
|
نویسنده
|
عبداللهی محمدعلی ,شیراوند محسن
|
منبع
|
اخلاق زيستي - 1396 - دوره : 7 - شماره : 26 - صفحه:31 -41
|
چکیده
|
زمینه و هدف: یکی از مهمترین نظریات در باب تحلیل مفاهیم و گزارههای اخلاقی نظریه طبیعتناگرایی اخلاقی است. این نظریه که در حوزه فرااخلاق نضج یافته است، از مبانی نظری اخلاق زیستی است. این مطالعه با هدف تحلیل و نقد نظریه اخلاقی جرج مور درباره «ناطبیعتگرایی اخلاقی» صورت گرفته است.مواد و روشها: در این پژوهش تحلیلی، پس از توصیف و تحلیل مفاهیم پایه، نظریه اخلاقی جرج مور درباره «ناطبیعتگرایی اخلاقی» تفسیر و نقد میگردد.یافتهها: بر اساس این نظریه اصطلاحات اخلاقی، علامت و نشانه ویژگیهای اشیا محسوب میگردد، ولیکن نمیتوان پذیرفت اوصافی که با کلماتی نظیر «خوب یا بد» و «باید یا نباید» به آنها اشاره میشود، بر اساس اصطلاحات غیر اخلاقی قابل تعریف باشند. بر اساس این دیدگاه، احکام و مفاهیم اخلاقی را نه با استفاده از مشاهده تجربی یا استدلال مابعدالطبیعه، بلکه تنها از راه شهود عقلانی است که میتوان شناخت. نتیجه اصلی این پژوهش آن است که زایش مکتب احساسگرایی را میبایست در وجود مشکلات ساختاری و درونی نظریه ناطبیعتگرایی جستجو کرد. مشکلاتی نظیر تعریفناپذیری اوصاف بسیط، نوع خاص ویژگیهای غیر طبیعی، مفاهیم غیر تجربی (پیشینی) و شهود باعث شد، علیرغم دو قرن یکتهتازی ناطبیعتگرایی در فلسفه اخلاق مغربزمین، نظریه افراطی احساسگرایی ظهور نموده و این نظریه را به انزوا بکشاند، به گونهای که ناطبیعتگرایی علیرغم ارائه طرحی نوین، به دلیل وجود مشکلات متعدد هستیشناختی و معرفتشناختی، نتوانست انتظارات حوزه تحلیل مفاهیم و گزارههای اخلاقی را برآورده سازد.نتیجهگیری: نظریههای ناطبیعتگرایی اخلاقی و احساسگرایی هر دو زمینههایی را برای نظریات دیگری در حوزه اخلاق زیستی را فراهم آوردهاند.
|
کلیدواژه
|
اخلاق؛ جرج مور؛ ناطبیعتگرایی؛ احساسگرایی
|
آدرس
|
دانشگاه تهران, ایران, دانشگاه اصفهان, ایران
|
پست الکترونیکی
|
m.shiravand23@gmail.com
|
|
|
|
|