|
|
نقد قدرت سیاسی در اندیشه نجمالدین رازی و امام خمینی
|
|
|
|
|
نویسنده
|
نصیری محمد ,دهقانی زاده محمد ,رضایی رمضان
|
منبع
|
سياست متعاليه - 1403 - دوره : 12 - شماره : 47 - صفحه:61 -76
|
چکیده
|
در حالیکه بعضی بر این باورند که عرفان، اجازۀ ورود به سیاست و تدبیر امر دنیا را به عارفان نمیدهد؛ اما قرائن تاریخی، شهادت دیگری دارند. بررسی ورود عارفان در حوزۀ کنش سیاسی، اعتبار ادعای مخالفان را متزلزل میکند. این پژوهش، با مطالعۀ نقد قدرت سیاسی در اندیشه و رفتار دو شخصیت عرفانی در دو سر طیف دوران رونق عرفان، به تبیین کنش سیاسی عارفان پرداخته است. نجم رازی و امام خمینی معتقدند که ریشۀ بحرانهای اجتماعی در قدرت سیاسی است؛ از اینرو، با اصلاح قدرت سیاسی، بسیاری از بحرانهای اجتماعی مرتفع میشود. از نظر آنها، دوری صاحبان قدرت از دین و دینداری، منفذ فساد در ساختار قدرت سیاسی است. بهترین و کاملترین حکومت را صالحان مهذّب و دیندار برپا میکنند؛ حکومتی که در سایۀ آن، حق مظلومان ادا شده و ملک و مملکت، نه ابزاری صرفاً برای آبادی دنیا که برای آبادانی آخرت نیز به کار گرفته میشود. در نوع انتقاد نجم رازی و امام خمینی تفاوتهایی هم وجود داشت؛ چنانکه نجم رازی در مقابل ناامنی برخاسته از هجوم مغولان، فرار را بر مقاومت و مبارزه ترجیح داد و در اصلاح مفاسد قدرت، تنها به نوشتن موعظهنامه بسنده کرد. اما امام خمینی نهتنها نسبت به اصلاح امور هشدار داد؛ بلکه با سخنرانیها و اعلامیهها، دیگران را هم به افشاگری و مقاومت و مبارزه دعوت کرد. او در این مسیر نهتنها فرار نکرد؛ بلکه ایستاد و هزینههای مقاومت را پرداخت. امام مبارزه و در دست گرفتن قدرت سیاسی را نه بهعنوان یک تکلیف اجتماعی یا انسانی، بلکه بهعنوان یک واجب الهی و مقدم بر بسیاری از تکالیف دینی میدانست که برعهدۀ هر انسان دینداری است.
|
کلیدواژه
|
امام خمینی، نجمالدین رازی، قدرت سیاسی، نظریه بحران اسپریگنز، عرفان سیاسی
|
آدرس
|
دانشگاه تهران, دانشکده معارف و اندیشه اسلامی, ایران, دانشگاه تهران, دانشکده معارف و اندیشه اسلامی, ایران, دانشگاه تهران, دانشکده معارف و اندیشه اسلامی, ایران
|
پست الکترونیکی
|
rezayi@ut.ac.ir
|
|
|
|
|
|
|
|
|
critique of political power in the thought of najm al-dīn rāzī and imām khomeinī
|
|
|
Authors
|
nasiri mohammad ,dehghanizade mohammad ,rezaei ramezan
|
Abstract
|
while some contend that mysticism precludes engagement in politics and worldly governance for mystics, historical evidence suggests otherwise. an examination of mystics’ involvement in political activities challenges the validity of such claims. this study explores the critique of political power in the thought and actions of two mystical figures from distinct periods of mysticism’s prominence. najm al-dīn rāzī and imām khomeinī both posit that the root of social crises lies in political power; thus, reforming political authority can resolve many societal issues. they argue that the estrangement of rulers from religion and piety opens avenues for corruption within political structures. the most exemplary government, in their view, is established by virtuous and devout individuals—a governance that not only ensures justice for the oppressed but also utilizes worldly dominion as a means for spiritual advancement. however, their approaches to political critique differ: najm al-dīn rāzī, faced with the insecurity caused by mongol invasions, chose flight over resistance and limited his reform efforts to authoring admonitory texts. in contrast, imām khomeinī actively warned against political corruption, employing speeches and declarations to mobilize others towards exposure, resistance, and struggle. he did not flee but stood firm, bearing the costs of resistance. for imām khomeinī, engaging in political struggle and assuming political power was not merely a social or human duty but a divine obligation, superseding many other religious duties incumbent upon every devout individual.
|
Keywords
|
imām khomeinī ,najm al-dīn rāzī ,political power ,spragens' crisis theory ,political mysticism
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|