|
|
مبانی وجودی در حکمت متعالیه، مبنایی برای صلحپژوهی
|
|
|
|
|
نویسنده
|
میرمحمدحسینی طیبه ,وکیلی هادی ,قاسمی اعظم
|
منبع
|
سياست متعاليه - 1400 - دوره : 9 - شماره : 32 - صفحه:61 -76
|
چکیده
|
هدف پژوهش حاضر استخراج مبانی نظری مرتبط با صلح در فلسفه ملاصدرا و نشان دادن قابلیت عملی و کاربردی فلسفه ملاصدرا در این زمینه میباشد. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده و بر این فرضیه استوار است که گرچه در فلسفه ملاصدرا، موضوع صلح به صورتی مستقیم وجود ندارد، اما در مبانی و اصول فلسفهی وی از جمله اصالت وجود و وحدت وجود و نیز مبانی انسانشناسی، دلالتهایی بر این موضوع داده شده است. نتایج نشان داد که یکی از ریشههای خشونت و جنگ، اختلافاتی است که بین انسانها وجود دارد. این اختلاف تنها در کثرت، معنی دارد و ملاصدرا معتقد است که خاستگاه کثرت ماهیت میباشد. از سوی دیگر، او براساس اصل مهم فلسفی خود یعنی اصالت وجود، ماهیت را امری اعتباری میداند که جایگاهش تنها در ذهن بوده و آنچه که در عالم خارج، متن واقعیت را تشکیل میدهد، وجود است که بین همه موجودات مشترک میباشد. آنچه که باعث اختلاف و در نتیجه خشونت و درگیری میشود، امری است که نمیتوان برایش اصالتی قائل شد، و به عبارت دیگر امری اعتباری است. از سوی دیگر در دیدگاه ملاصدرا عالم وحدت، عالم یگانگی و هماهنگی و صلح است، زیرا همه آنچه که به ظاهر متفاوت و گاه متعارض مینماید، شئون یک حقیقت واحد و در نتیجه جزئی از یک کل یکپارچه است. این اندیشه و نگریستن به عالم از این منظر میتواند بهترین راه برای درک تفاوتها و در نتیجه مفاهمه بین انسانها باشد و درک این تفاوتها نیز میتواند نقطه اتکایی باشد که ماهیتهای مختلف را با هم پیوند میدهد. در نتیجه، تمرکز دیدگاه وجودشناختی ملاصدرا بر اشتراک معنوی ماهوی موجودات و سریان حقیقتی واحد در آنها میتواند مبنای مهمی برای قرار گرفتن آنها در چهارچوبی بشمار آید که در آن حلقهای وحدتبخش، به رغم اختلافات و تمایزات آنها همگراییشان را تضمین کند. این همگرایی را میتوان مبنای نظری مهمی برای استخراج مفهوم صلح و صلحگرایی از فلسفه ملاصدرا تلقی کرد.
|
کلیدواژه
|
اصالت وجود، وحدت وجود، صلحپژوهی، ملاصدرا، خشونت
|
آدرس
|
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی, ایران, پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی, پژوهشکده حکمت معاصر, ایران, پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی, پژوهشکده حکمت معاصر, ایران
|
پست الکترونیکی
|
azam_ghasemi@yahoo.com
|
|
|
|
|
|
|
|
|
The Existential Principles in Transcendental Wisdomas a Foundation for Peace Studies
|
|
|
Authors
|
Mir Mohamad Hoseini Tayebeh ,Vakili Hadi ,Ghasemi Azam
|
Abstract
|
The purpose of the present study is to extract the theoretical principles related to peace in the philosophy of Mullā Sadrā and to show the practical and pragmatic potentials of his philosophy in this regard. The method of study is descriptive analysis and the results showed that one of the root causes of violence and war is the differences among humans. These differences are meaningful only in plurality so Mullā Sadrā believes that essence is at the root of plurality. On the other hand, based on his important philosophical principle that is existentialism, he regards the essence credential existing only in mind while what constitutes reality in the external world is called existence and is common between all creatures. What causes disagreement and thus leads to violence and quarrel is something that has no essence and, in other words, is credential. On the other hand, the world of unity in the view of Mullā Sadrā is the world of oneness, harmony, and peace because all the things that are seemingly different and sometimes contradictory, are indeed dimensions of a single truth and thus a part from a unified whole. The focus of Mullā Sadrā’s ontological viewpoint on spiritualsubstantive commonality between creatures and the current of a unified truth in them all can be considered as an important foundation to place them in a framework in which a unifying circle ensures their convergence despite their differences and distinctions. This convergence can be regarded as a theoretical tenet for deriving the concept of peace and peace studies from Mullā Sadrā’s philosophy.
|
Keywords
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|