تبیین و نقد مبانی نظریه برخورد تمدن‌ها و تناقض آن با صلح و امنیت در تاریخ اسلام

مقاله حاضر با هدف تبیین و نقد فلسفی مبانی معرفت شناختی نظریه برخورد تمدن‌های هانتینگتون به عنوان پارادیمی اسلام هراسانه پرداخته است. هانتینگتون معتقد است خطوط گسل میان تمدن‌های هشت گانه غربی، کنفوسیوسی، ژاپنی، اسلامی، هندو، اسلاو، ارتدوکس، آمریکای لاتین منشا درگیری‌های آینده جهان و به عنوان نقاط حساس بروز بحران، جانشین مرزهای سیاسی و ایدئولوژیک خواهد شد. بدین سبب مرزهای اسلام را خطری جدی برای غرب و صلح و امنیت می‌داند که این امر خود بیانگر ضرورت تحقیق است. بنابراین، مسئله پژوهش آن است که مبانی شناختی این نظریه و تناقض‌های آن با مستندات تاریخ اسلام چیست؟ یافته‌های تحقیق با روش توصیفی تحلیلی، در چهار مولفه‌ی دموکراسی، حقوق بشر، مدرنیته و صلح و امنیت نشان می‌دهد، این نظریه با فرهنگ و اخلاق حاکم بر غزوات پیامبر اکرم(ص)، برگرفته از منابع معتبر تاریخی، در تناقض جدی بوده و پارادایم وی مردود است.

Elaborating on and criticizing the foundations of the theory of the clash of civilizations and its contradiction with peace and security in the history of Islam

The present article aims to explain and philosophically criticize the epistemological foundations of Huntingtonchr('39')s theory of the clash of civilizations as an Islamophobic paradigm. Huntington believes that the fault lines between the eight civilizations Western, Confucian, Japanese, Islamic, Hindu, Slavic, Orthodox, Latin American will be the source of future world conflicts and, as critical points of crisis, will replace the political and ideological boundaries. For this reason, he considers the borders of Islam as a serious threat to the West as well as peace and security, which indicates the need for carrying out a research. The main question of this study is what are the cognitive foundations of this theory and its contradictions with the documents of Islamic history? Using a descriptiveanalytical method, the research findings refer to the four components of democracy, human rights, modernity and peace and security.