هویت و تاثیر آن بر سیاست خارجیِ یمن در دوران پسا اتحاد 1990
|
|
|
|
|
نویسنده
|
صفوی حمزه ,نجابت روح الله
|
منبع
|
پژوهشهاي سياسي جهان اسلام - 1396 - دوره : 7 - شماره : 3 - صفحه:97 -123
|
چکیده
|
پس از اتحاد 1990 در یمن، مقامات کشور تلاش کردند در عرصه های مختلف به ویژه سیاست خارجی، رفتاری جدید متناسب با تغییرات به وجود آمده به منصه ظهور برسانند تا خود را به محیط پیرامون و بین الملل اثبات نمایند. بر همین اساس تلاش کردند تا هویتی نوین از یمن متحد تعریف نموده و رفتار و سیاست خارجی خود را متاثر از این هویت تعریف نمایند. هرچند که در این امر چندان موفق نبودند و ایده های بلندپروازانۀ پیش از اتحاد به سرعت رو به انحطاط گرایید. متناسب با همین به هم ریختگی می توان سیاست خارجی فاقد چهارچوب یمن در سال های پس از اتحاد را محصول آشفتگی هویتی در این کشور که ریشه های مختلفی داشته است، دانست. در یمن بیش از آنکه شاهد هویت منسجم ملی باشیم، این هویت های فروملی هستند که هرکدام به سهم خود تاثیرات متنوعی را بر ابعاد گوناگون این کشور ازجمله سیاست خارجی گذاشته اند. فقدان دولت-ملت عملاً موجب شده تا سطحی از تعارض هویتی در یمن شکل بگیرد و نتیجتاً این آشفتگی هویتی بر همه ابعاد سیاست ورزی این کشور ازجمله رفتار خارجی و سیاست خارجی یمن، تاثیرگذار باشد. در این نوشتار رفتار خارجی و سیاست خارجی یمن و نیز عوامل موثر بر آن پس از طرح چهارچوب نظری پژوهش، یعنی سازه انگاری، بر اساس این رویکرد موردبررسی قرارگرفته است.
|
کلیدواژه
|
یمن، سیاست خارجی، اتحاد 1990، هویت، دولت-ملت، سازهانگاری
|
آدرس
|
دانشگاه تهران, گروه مطالعات منطقه ای, ایران, دانشگاه تهران, ایران
|
پست الکترونیکی
|
r.nejabat@ut.ac.ir
|
|
|
|
|