|
|
ریشهها و زمینههای بیاعتمادی سیاسی در جامعه ایرانی در دوره رژیم پهلوی
|
|
|
|
|
نویسنده
|
هوشنگی حمید ,جعفرپور رشید
|
منبع
|
پژوهشهاي سياسي جهان اسلام - 1391 - دوره : 2 - شماره : 2 - صفحه:61 -76
|
چکیده
|
اعتماد اصلیترین جز سرمایه اجتماعی یک نظام سیاسی به شمار میرود. برقراری فضای اعتماد میان دولت و ملت موجب تعامل بیشتر و بهتر آنها و افزایش مشارکت سیاسی مردم و کارآیی نهادهای سیاسی میگردد و در مقابل کاهش آن موجب عدم حمایت و پشتیبانی مردم از مسیولان، عدم رعایت قوانین و مقررات (مگر به اجبار) عدم حمایت از برنامههای دولت، کاهش مشارکت سیاسی، سرایت بیاعتمادی به نهادها و سازمانهای دولتی و در موارد خیلی حاد موجب بحران مشروعیت میگردد. به نظر میرسد ریشهها و زمینههای بیاعتمادی سیاسی در جامعه ایرانی در دوره پهلوی از یک سو به فرهنگ سیاسی و از سوی دیگر به نحوه عملکرد و برونداد نهادهای سیاسی مرتبط است. بنابراین برای بررسی این ریشهها و زمینهها از دو دسته تیوری میتوان بهره گرفت؛ تیوریهای فرهنگی و تیوریهای نهادی. بر این اساس وجود فرهنگ سیاسی تبعی و جایگاه ایدیولوژوی شیعی نزد جامعه ایرانی و مبارزه رژیم پهلوی با این ایدیولوژی در قالب ایدیولوژی باستانگرای و مدرنیسم افراطی پهلوی در حوزه فرهنگ سیاسی زمینه بیاعتمادی سیاسی را فراهم ساخته است. در بخش ساختاری و عملکرد سیستم حکومتی، وجود ساختار استبدادی که در قالب شخصی بودن تصمیمها، مقرب سالاری، نظامیگری و ایجاد فضای ترس و فقدان مشارکت دموکراتیک نمود پیدا میکرد، حضور و سلطه بیگانگان بر حکومت و ارتباط نخبگان حکومتی با آنها در دوره پهلوی، فساد اقتصادی دربار، نوسازی و همهکاره بودن دولت و حرکت نظام سیاسی به سوی یک حکومت توتالیتر نیز زمینه را برای ایجاد و تقویت بیاعتمادی سیاسی فراهم نمود.
|
کلیدواژه
|
اعتماد سیاسی ,رژیم پهلوی ,فرهنگ سیاسی ,ساختار سیاسی ,عملکرد ,جامعه ایرانی
|
آدرس
|
دانشگاه امام صادق (ع), دانشجوی دکترای علوم سیاسی دانشگاه امام صادق(ع), ایران, استادیار علوم سیاسی, ایران
|
پست الکترونیکی
|
rjafarpoor@yahoo.com
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
Authors
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|