واکاوی پدیده فساد اقتصادی از منظر فرهنگ اسلامی در چارچوب مدل هافستد

فساد اقتصادی یکی از موضوعاتی است که باید از منظر میان‌‌رشته‌ای به آن نگریست. پژوهش حاضر، به‌طور مشخص، این مسئله را طرح و بررسی کرده است که «آیا فرهنگ مطلوب (فرهنگ اسلامی) می‌تواند در کنترل و زدودن مفاسد از مناسبات اقتصادی آحاد جامعه نقشی ایفا کند». در این پژوهش، از روش تحلیلی و کتابخانه‌ای و برای تبیین فرهنگ مطلوب در رابطه با مفاسد اقتصادی از مدل هافستد استفاده شده است که در حقیقت نوآوری پژوهش محسوب می‌شود. برای این مهم، مولفه‌های فاصله قدرت، اجتناب از نااطمینانی، جمع‌گرایی- فردگرایی و گرایش کوتاه‏مدت- بلندمدت در ارتباط با مفاسد اقتصادی و در چارچوب رفتار دین‌مدارانه توضیح داده‌ شده‌اند. پس از بررسی و پژوهش در این مقاله این نتیجه حاصل شده است که تحقق فرهنگ مطلوب تاثیر قابل ‌توجهی در کاهش رفتارهای فسادآلود در جامعه خواهد داشت. همچنین در کنار مقابله اقتصادی و قضائی با پدیده فساد، برنامه‌ریزی فرهنگی برای تقویت باورهای اسلامی و ضد فساد امری ضروری بوده، استفاده از ابزارهای فرهنگی برای مبارزه با فساد، منجر به افزایش اعتماد و سرمایه اجتماعی شده است و این اقدام به تحقق اقتصاد مردم بنیان و بالطبع، تقویت شاخص‌های کلان اقتصادی کمک می‌کند.