قدرت سازمانی کارگران ایرانی در سالهای پس از انقلاب
|
|
|
|
|
نویسنده
|
اباذری یوسف ,خیراللهی علیرضا
|
منبع
|
مطالعات جامعه شناختي - 1395 - دوره : 23 - شماره : 2 - صفحه:515 -539
|
چکیده
|
تشکلزدایی از نیروهای کار را میتوان یکی از ویژگیهای مشترک و اصلی نظامهای اقتصادی جهان در چند دهۀ اخیر بهحساب آورد؛ این مسئله باعث تحولات بسیار شدیدی در قدرت سازمانی و تشکیلاتی کارگران شده است و طبیعتاً سامان اقتصادی و رفاهی جوامع را نیز تحت تاثیر قرار داده است. در این مقاله با استفاده از روش اسنادی، مسئلۀ قدرت سازمانی کارگران ایرانی در مقطع پس از انقلاب، در سه قلمرو تولید، مبادله و سیاست، موردبررسی قرار گرفته است و نتایج بهدستآمده، نشان از آن دارد که تشکلهای موجود در سطح کارگاهی (قلمرو تولید) شدیداً وابسته به دولت و کارفرمایان هستند و شرایط عضویت و حق انتخاب شدن در آنها آزادانه نیست؛ ساختار تشکلهای استانی و سراسریِ کارگران (قلمرو مبادله) نیز تفاوت معناداری با تشکلهای کارگاهی ندارد؛ وضعیت احزاب کارگری (قلمرو سیاست) هم با توجه به اینکه عملاً غیر از یک حزب شبهدولتی و غیردموکراتیک، هیچ حزب کارگری دیگری در ایران پس از انقلاب فعالیت نداشته است، از وضعیت تشکلهای کارگری بهتر نیست. غیر از این موارد، در بررسیهای آماری مشخص شد که گسترۀ پوششی تشکلهای یادشده، در میان کارگاهها و جمعیت کارگران کشور بسیار کوچک است و این تشکلها را نمیتوان سازماندهندۀ قدرت طبقاتی کارگران ایرانی بهحساب آورد. نهایتاً میتوان مدعی شد که ضعف مداوم قدرت سازمانی کارگران ایرانی در سالهای پس از انقلاب، با روند تشکلزدایی از نیروهای کار در سطح جهانی مطابقت تاریخی دارد
|
کلیدواژه
|
تشکلهای کارگری، قدرت سازمانی کارگران، اتحادیههای کارگری، احزاب کارگری، نئولیبرالیسم، تشکلزدایی از نیروی کار، شوراهای اسلامی کار، انجمنهای صنفی کارگری، خانه کارگر
|
آدرس
|
دانشگاه تهران, گروه جامعه شناسی, ایران, دانشگاه علامه طباطبایی, ایران
|
|
|
|
|
|
|