|
|
تحلیل جامعهشناختی عدم تثبیت دموکراسی در ایران با تاکید بر رویکرد نخبهگرایی (1385-1284)
|
|
|
|
|
نویسنده
|
کوشافر محسن ,ساعی علی
|
منبع
|
مطالعات جامعه شناختي - 1390 - دوره : 18 - شماره : 38 - صفحه:1 -30
|
چکیده
|
موضوع این نوشتار تثبیت دموکراسی است.مساله مقاله این است که در تاریخ معاصر ایران بارها تلاش برای استقرار دموکراسی صورت پذیرفته است، اما هیچ گاه تثبیت دموکراسی تحقق نیافته است. پس از اثبات این مساله و درمقام یافتن راه حل تئوریک مساله، تئوریهای رویکرد کنشگرا در فرآیند دموکراتیزاسیون بررسی شدهاند. درادامه با الهام از تئوریهای موجود، ساختار منطقی دستگاه نظری این نوشتار به صورت زیر فرموله شده است: اگر وضعیت نخبگان گسیخته وجود داشته باشد، با شرط وجود بن بست منازعات، سازمان یابی احزاب، بحران و استقلال از فشار تودهای ضد مصالحه، پیمان دموکراتیک میان نخبگان بسته خواهد شد؛ آن گاه با شرط وجود نظام حزبی مقتدر یا مشروعیت بالای دموکراسی نسبت به ایدئولوژیهای دیگر تثبیت دموکراسی رخ خواهد داد.این استدلال از طریق گزارههای مشاهدهای مورد داوری تجربی قرارگرفته است. نوع پژوهش این نوشتار تاریخی تطبیقی است که در دو سطح درون سیستمی و بین سیستمی انجام شده است. بدین ترتیب از روش تاریخی روایتی برای مطالعه زمینه مند و از روش جبر بولی برای مطالعه مقایسه میان دورهای استفاده شده است. شواهد نشان میدهد که در تاریخ معاصر ایران بن بست منازعات به ندرت پدید آمده که خود مانع جدی برای بستن پیمان دموکراتیک بوده است. علاوه بر این در ایران هیچ کدام از شروط تثبیت دموکراسی یعنی نظام حزبی مقتدر یا مشروعیت بالای دموکراسی وجود نداشته است. در نتیجه حتی در دوره هایی که نظام دموکراتیک وجود داشته، تثبیت دموکراسی رخ نداده است. بدین ترتیب میتوان گفت که اگر در دورههای دیگر نیز که نظام سیاسی دموکراتیک وجود نداشته، چنین نظامی هم شکل میگرفت امکان تثبیت دموکراسی ضعیف بود.
|
کلیدواژه
|
دموکراسی، دموکراتیزاسیون، تثبیت دموکراسی، نخبگان، نخبگان گسیخته، احزاب، پیمان دموکراتیک
|
آدرس
|
دانشگاه تربیت مدرس, ایران, دانشگاه تربیت مدرس, ایران
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
A sociological explanation of instability of democracy in Iran
|
|
|
Authors
|
Koshafar Mohsen ,Saei Ali
|
Abstract
|
The focus of this paper is exploring the instability of democracy in Iran. There have been many struggles and efforts to establish democracy in Iran since the mid 19th century onward but this trend has not led to a situation of consistent and stable democracy. In this paper our aim is to explain the issue by application of social action theories. Based on a review of democratization theories we propose that in the situation of disrupted elites, conflict impasse, organized parties, and independence from mass pressure against compromise, elites make democratic treaty. Then in the condition of a strong party system with the legitimacy of democracy in comparison to other ideologies, democracy becomes stable. This argument has been tested by using a historical comparative method in both within and between systems. We conclude that historical records indicate that conflict impasse seldom happened and this is a serious barrier to democratic agreement. In addition, a strong party system has never existed in Iran. Therefore, despite the existence of many attempts to establish a democratic system, consolidation of democracy has never been fully realized.
|
Keywords
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|