بررسی سرنوشت شغلی دانش‌آموختگان دختر دانشگاه صنعتی شریف با تاکید بر نقشهای چندگانۀ بانوان

هدف: هدف این پژوهش، بررسی سرنوشت شغلی بخشی از زنان جامعۀ استعدادهای برتر و ارائۀ تصویری از شرایط و فضای موجود اشتغال در بین بانوان نخبه بود. روش: تحقیق حاضر از گروه تحقیقات پیگیری و با توجه به تمرکز آن بر وضع موجود، پیمایشی است. ابزار پژوهش، پرسشنامۀ محقق‌ساخته و جامعۀ آماری آن، «دختران پذیرفته شده در دانشگاه صنعتی شریف در سال 1383» بود. یافته‌ها: کمی بیش از 57 درصد بانوان این نمونه شاغل بوده‌اند. عمده‌ترین عوامل اشاره‌شده برای عدم اشتغال بقیۀ این جامعه؛ تاهل، وجود فرزندان و نیز عدم تناسب مشاغل مرتبط با رشته، با شرایط خاص بانوان بود. رابطۀ بین دو متغیّر «تاهل» و «وضعیت اشتغال»، همچنین رابطۀ بین «وجود گزینه‌های اشتغال مناسب برای بانوان» و «رشتۀ تحصیلی» معنادار بود. نتیجه‌گیری: فضاهای شغلی موجود به طور عموم با نقشهای چندگانۀ بانوان در تعارض‌اند. چشم‌انداز شغلی بسیاری از رشته‌ها برای بانوان نامناسب است و بسیاری از دختران، به خصوص دختران نخبه، به علت نداشتن اطلاعات کافی از چشم‌انداز رشته‌ها، بهترین سالهای عمر خود را در رشته‌ای سرمایه‌گذاری می‌کنند که در آینده امکان بهره‌وری مناسب برای فرد و جامعه در آن بسیار کم است. لذا لازم است برای استفادۀ بهینه از سرمایۀ توانایی‌های بانوان نخبه در خانواده و نیز جامعه، آمایش جنسیتی و مدیریت جنسیتی در مدل پذیرش برخی رشته‌های دانشگاهی لحاظ شود.

Investigating the Career Fate of female Graduates of Sharif University of Technology(Emphasizing the Multiple Roles of Women)

Objectives: The purpose of this study is to investigate the job destiny of some women in the society of top talents and to present a picture of the current employment situation and atmosphere among elite women. Method:The present study is a followup research group which is a survey according to its focus on the current situation.The research tool was a researchermade questionnaire and its statistical population was girls admitted to Sharif University of Technology in 2004. Results: The results showed that slightly more than 57% of the women in this sample were employed. The main reasons for the lack of employment for the rest of this community; Marriage, the presence of children, and the incompatibility of jobs related to the field have been in line with the special circumstances of women. The relationship between the two variables marriage and employment status as well as the relationship between suitable employment options for women and field of study were significant. Conclusion: Existing job spaces are generally in conflict with multiple plans of women. The career prospects of many disciplines are unsuitable for women, and many girls, especially elite girls, due to lack of sufficient knowledge of the prospects of the disciplines, invest the best years of their lives in disciplines in which there is very little potential for good productivity for the individual and society. Therefore, in order to make the best use of the capital of the abilities of elite women in the family and society, it is necessary to include gender planning and gender management in the admission model of some academic disciplines.