تحلیل رابطه ساختاری بهزیستی ذهنی بر مبنای سختکوشی روانشناختی با میانجی‌گری تنظیم هیجانی در زنان مبتلا به سرطان پستان

هدف پژوهش بررسی رابطه ساختاری بهزیستی ذهنی بر مبنای سختکوشی روانشناختی با میانجی‌گری تنظیم هیجانی در زنان مبتلا به سرطان پستان است. این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی، و از نظر روش جزء پژوهش‌های توصیفی از نوع همبستگی است که به شیوه معادلات ساختاری انجام گرفته است. جامعه آماری شامل تمام زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه‌کننده به بیمارستانهای شهر تهران بود و 100 نفر از کسانی که به بیمارستان هفتم تیر مراجعه کرده بودند با روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه‌های بهزیستی ذهنی کییز و ماگیارمو، سختکوشی روانشناختی اهواز (ahi) و تنظیم ساخت هیجان گارنفسکی بود. داده‌ها با روش حداقل مجذورات جزئی تجزیه و تحلیل شد و نتایج نشان داد الگوی پژوهش از روایی، پایایی و کیفیت مناسبی برخوردار است. این الگو توانست 50 درصد از واریانس بهزیستی ذهنی را در بیماران مبتلا به سرطان پستان تبیین کند و روابط ساختاری مفروض معنادار به دست آمد. در مجموع می‌توان از این الگو به‌منظور تعدیل مشکلات روانشناختی و جلوگیری از پیشرفت آن در بیماران مبتلا به سرطان پستان استفاده کرد.

An Analysis of the Structural Relationship between Subjective WellBeing Based on Psychological Hardiness and Mediation of Emotion Regulation among Woman Suffering from Breast Cancer

The purpose of the current study is to investigate the structural relationship between subjective wellbeing based on psychological hardiness and mediation of emotion regulation among women suffering from breast cancer. This is an applied research work which is based on the descriptivecorrelational method and conducted through structural equations. The statistical population includes all the women suffering from breast cancer, who had referred to hospitals in Tehran. A sample of 100 subjects was selected through the purposive sampling method. The research instruments were the Subjective WellBeing Questionnaire of Keyes and MagyarMoe, the Psychological Hardiness Questionnaire of Ahvaz and the Emotion Structure Regulation Questionnaire of Garnefski. The data were analyzed using the partial least squares method and the results revealed that the research model had suitable validity, reliability and quality. This model could explain 50 percent of subjective wellbeing variance among women suffering from breast cancer and the structural relations were significant. Overall, this model can be used to control psychological problems and prevent their aggravation among women suffering from breast cancer.