>
Fa   |   Ar   |   En
   متاتئوری سازه‌انگاری در محک نقد الهیات حِکمی  
   
نویسنده سیدنژاد سیدباقر
منبع جستارهاي سياسي معاصر - 1392 - دوره : 4 - شماره : 7 - صفحه:23 -42
چکیده    چکیده سازه‌انگاری از رهیافت‌های متاخر در حوزة مطالعات علوم اجتماعی است که در تطوّری پیش‌رونده به نظریه‌ای «متمایز از تئوری‌های جریان اصلی در دانش روابط بین‌الملل» تبدیل شده است. از آن‌جا که این نظریه در نگاه کلان، به‌مثابة پارادایمی است که با فرضیات عمدتاً پست مدرنیستی1 معرِّف بینش خاصی از جهان و مناسبات آن است، در این مطالعة انتقادی، ارزش شناخت‌شناسیِ2 سازه‌انگاری و متدلوژی آن در قیاس با متاتئوری الهیات حِکمی در محک ارزیابی نو، قرار می‌گیرد. بدیهی است شان پژوهش در این باب از نوع شان فلسفی و معرفت نوع دوم است که از رهگذر ارزیابی دعاوی متاتئوریک، تاکید می‌نماید «عالَمِ سازه‌انگاری و حیثیت شناخت‌شناسیِ آن»، عالَم اعتباریات و نسبی‌گرایی است که با مطلق‌انگاری برساختگی و خلط آن با «اعتباریات ما قبل التعامل» و «ادراکات حقیقی» به تحاشی «حقیقت» روی آورده است. طُرفه آن‌که این نظریه با تحدید مرز آگاهی در فهم بین‌الاذهانی، نظریة عُرف مدارانه‌ای را تجویز می‌نماید. اما در الهیات حِکمی، به دلالت هستی‌شناسیِ متناظر با تفصیل و تقسیم در ادراکات اعتبارپذیر و ادراکات اعتبارناپذیر، حقیقت از آن حیث که حقیقت است نه‌تنها موکول به اعتبار اشخاص یا جامعه نیست، بلکه اساساً عقل کل با نفی تکثّر برداری حقیقتِ نفس‌الامری، دربارة آن یک حُکم بیش‌تر ندارد که از طریق موازین فراساختی و «منطق چندروشی» قابل احتجاج است.
کلیدواژه کلیدواژه‌ها: الهیات حِکمی ,سازه‌انگاری ,بیناذهنیتی ,برساختگی ,هستی‌شناسی ,معرفت‌شناسی ,روش‌شناسی
آدرس دانشگاه تهران, دانشجوی دکتری روابط‌بین‌الملل‌دانشگاه تهران, ایران
 
     
   
Authors
  
 
 

Copyright 2023
Islamic World Science Citation Center
All Rights Reserved