>
Fa   |   Ar   |   En
   روند افول نقد نو در فرانسه  
   
نویسنده زختاره حسن
منبع پژوهشنامه انتقادي متون و برنامه هاي علوم انساني - 1397 - دوره : 18 - شماره : 8 - صفحه:167 -186
چکیده    نقد تاریخی حقیقت اثر را در برون­متن یا همان انگاره مولف ­می­جست­. نگاه این رویکرد به مرحله آفرینش اثر گرایش داشت و نیت­ مولف را تنها معنای قطعی و یگانه حقیقت اثر می­انگاشت. ناکارآمدی آن در بررسی برخی از آثار، نبود توجه کافی به متن و بهره­گیری از دستاوردهای رشته­های گوناگون علوم انسانی در پژوهش­های ادبی زمینه را برای پیدایش رویکردهای نو فراهم کردند که هر یک معنایی متفاوت از اثر، معنایی ناخودآگاه و پوشیده بر مولف، به­دست می­داد. نقد نو می­بایست در برابر سرزنش­ها و خرده­گیری­های نگرش سنتی و دانشگاهی پایداری می­کرد و درستی­اش را نشان می­داد. بارت در گذار از فقه­اللغه به هرمنوتیک و تاویل یا همان گذار از امر مطلق به امر نسبی­ نقش مهمی داشت. او پس از پیروزی نقد نو در برابر تاریخ ادبی، گام بلندی در راستای حذف کامل مولف از گستره­ پژوهش­های ادبی برداشت و گذار از ساختارگرایی به پساساختارگرایی را شدنی کرد. پیامد مرگ مولف نابودی نقد و چیرگی نظریه ادبیات بود و انگاره­های نوینی چون متن، نوشتار، کثرت معنا، خواننده، خوانش، پذیرش در کانون توجه جای گرفتند. نوشته پیش رو می­کوشد تا افزون بر بررسی موارد یادشده، به موضوعاتی بپردازد که کمتر بررسی شده­اند: تاثیر بَنونیست و فِور بر بارت، خرده­گیری­های پیکار به نقد نو، رویکرد روانکاوی وجودی دوبروسکی و خاستگاه تقابل میان معنا و دلالت.
کلیدواژه نقد ادبی، تاریخ ادبی، مولف، بارت، نقد نو، تاویل، خوانش
آدرس دانشگاه بوعلی‌سینا, گروه زبان‌ و ادبیات‌ فرانسه, ایران
پست الکترونیکی h.zokhtareh@basu.ac.ir
 
   Decline of New Criticism in France  
   
Authors Zokhtareh Hassan
  
 
 

Copyright 2023
Islamic World Science Citation Center
All Rights Reserved