the relationship between cultural changes and economic development

Cultural, social, and economic changes are closely correlated, however, understanding such a relationship requires a theoretical model. the current paper has provided a conceptual model for explaining the relationship between culture and economy. some economists consider culture as resistant to change and some others consider it very flexible. moreover, some consider cultural values as universal and some as specific to societies. the purpose of this paper is to outline the relationship between these theories and provide a model for the complicated relationship between culture and economic development and understand cultural stabilization and changes. the main question is why some societies are incapable of expanding universal values. we applied conceptual discourse analysis. the analyses are performed in the new institutional economics framework. three issues were discussed: first of all the speed and orientation of cultural changes, then the process of socialization and cultural transfer. the relation between culture and formal institutions and also the hobbesian problem are the last issues covered in this paper to build a model of cultural stabilization and change in a developing economy.

ارتباط میان تغییرات فرهنگی و توسعه اقتصادی

تغییرات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ارتباط نزدیکی با هم دارند؛ با این حال درک چنین رابطه ای نیازمند یک مدل نظری است. مقاله حاضر مدلی مفهومی برای تبیین رابطه فرهنگ و اقتصاد ارائه کرده و در این زمینه از دیدگاه نهادگرایان جدید استفاده کرده است. برخی از اقتصاددانان فرهنگ را در برابر تغییر مقاوم و برخی دیگر آن را بسیار انعطاف پذیر می دانند؛ همچنین برخی از آنان ارزش های فرهنگی را جهانی و برخی خاص جوامع می دانند. هدف این مقاله ترسیم رابطه بین این نظریه ها و ارائه مدلی برای ارتباط پیچیده فرهنگ و توسعه اقتصادی و درک ثبات و تغییرات فرهنگی است. سوال اصلی این است که چرا برخی از جوامع قادر به گسترش ارزش های فرهنگی جهانی نیستند؟ روش مقاله در پاسخ به این سؤال، تحلیل گفتمان مفهومی است و تحلیل ها در چارچوب «اقتصاد نهادی جدید» انجام می شود. در این مقاله برای ایجاد مدلی از تثبیت و تغییر فرهنگی در یک اقتصاد در حال توسعه سه موضوع مورد بحث قرار گرفته است: اول از همه سرعت و جهت گیری تغییرات فرهنگی، سپس فرآیند اجتماعی شدن و انتقال فرهنگی و در نهایت رابطه فرهنگ و نهادهای رسمی و مسئله هابزی. این سه در کنار هم یک مدل مفهومی از ثبات و تغییرات فرهنگی را نشان می دهد.