اثربخشی رفتار درمانی شناختی متمرکز بر اصلاح سبک زندگی در بهبود علائم حیاتی و بهزیستی روانشناختی بیماران کرونر قلبی

هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی رفتار درمانی شناختی متمرکز بر اصلاح سبک زندگی  در بهبود علائم حیاتی و بهزیستی روانشناختی بیماران کرونر قلبی انجام شد. روش: روش تحقیق حاضر نیمه آزمایشی بود. طرح پژوهشی به صورت پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران قلبی عروقی شهر تبریز در سه ماهه اول سال 1393 بود. نمونه بیماران پژوهش را، 40 نفر از بین افراد مبتلا به بیماری قلبی عروقی که از فروردین تا خرداد سال 1393 به بیمارستان مدنی تبریز مراجعه کرده بودند، تشکیل دادند. در این پژوهش ابتدا از نمونه گیری هدفمند استفاده و سپس از نمونه گیری تصادفی برای جایگزینی در گروههای آزمایش و کنترل استفاده شد. گروه آزمایشی با رفتار درمانی شناختی متمرکز بر اصلاح سبک زندگی به مدت هشت جلسه آموزش دیدند. از هر دو گروه آزمایش و کنترل  پیش آزمون و پس آزمون گرفته شد. ابزار تحقیق، پرسشنامه های بهزیستی روانشناختی و پرسشنامه علایم حیاتی بود. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بین گروه کنترل و آزمایش از نظر بهبود علائم حیاتی و بهزیستی روانشناختی تفاوت وجود دارد. نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد روش رفتار درمانی شناختی متمرکز بر اصلاح سبک زندگی در بهبود علائم حیاتی و افزایش بهزیستی روانشناختی بیماران کرونر قلبی  موثر است.

The effectiveness of cognitive behavioral therapy focused on lifestyle modification to increase monitoring vital signs and coronary heart disease and psychological wellbeing.

Objective: this study aimed to investigate the effectiveness of cognitive behavioral therapy focused on lifestyle modification to increase monitoring vital signs and coronary heart disease and psychological wellbeing. Method: This study method was semi experimental Research projects was pretestpost test with control group. The study sample included all patients with cardiovascular disease of Tabriz city in the first quarter of 1393. Sample study contained (40person) among people with cardiovascular patients from April to June 1393 who referred to Madani Hospital Tabriz. In this study, the first phase of random sampling was used and later on the experimental and control groups were used. The experimental group received training with cognitive behavioral therapy focused on lifestyle modification. Both groups were tested for the pretest and posttest. A questionnaire based on the psychological wellbeing and a demographic chart armistice was used in this survey. To analyze the data, the mean and standard deviation, standard error of the mean and the analytical method was used for multivariate analysis of covariance.  Results: The findings showed that there were diference between experimental and control groups in improvement of vital signs and psychological wellbeing. Conclusion: The results indicated that cognitive behavioral therapy focused on lifestyle modification to increase monitoring vital signs and psychological wellbeing of patients with coronary artery disease.