تبیین حسرت‌های بازماندگان درجه اول از مرگ زودهنگام بیماران سرطانی

مقدمه: تشخیص سرطان، نه‌تنها شخص درگیر با سرطان، بلکه خانواده او را هم در طول زمان تحت تاثیر قرار می دهد. مراقبان بیماران سرطانی، نقشی اساسی در سیر مراقبت از بیمار، از زمان تشخیص تا هنگام مرگ به‌عهده دارند. این پژوهش با هدف تبیین حسرت های بازماندگان درجه اول از مرگ زودهنگام بیماران سرطانی انجام شد. روش: در مطالعه حاضر از روش پژوهش کیفی، با رویکرد پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. اطلاعات از طریق مصاحبه فردی، عمیق و نیمه ساختارمند با هشت نفر جمع آوری و ضبط شده است. داده های حاصل‌شده به روش کلایزی تجزیه‌وتحلیل شده است. یافته‌ها: مضمون های به‌دست‌آمده در زیرمجموعه‌ سه سوال اصلی پژوهش، در چهار مضمون اصلی طبقه بندی شدند که شامل: «عدم رضایت کامل از خود و احساس کوتاهی کردن»، «تلاش برای اجابت آرزو و آرامش بیمار»، «عدم ابراز احساسات کافی» و «تاثیرگذاری کادر درمان» است. نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد، با توجه به کمبودهایی که در زمینه حمایت از خانواده های درگیر با سرطان وجود دارد، لزوم حمایت های پس از سوگ، جهت کاهش خودسرزنشی و افزایش آرامش و اطمینان خاطر افراد داغدار اهمیت یافته و مداخله های موثر روانشناسی سلامت برای کاهش آثار آزاردهنده افسوس و حسرت، برای خانواده های درگیر با بیمار سرطانی، در طی بیمار و بعد از فقدان و تجربه سوگ ضروری است.

The Explanation of Regrets in Frist Degree Survivors of Cancer Patients with Early Death

Objective: A diagnosis of cancer will influence the person with cancer and their family over a long period of time. Caregivers of cancer patients play important role over the trajectory of cancer care from diagnosis to the end of life. The aim of this study is explaining of regrets in first degree survivors of cancer patients with early death. Method: In the present study, qualitative research method has been used with the descriptive phenomenology approach. The information was collected and recorded through individual, indepth and semistructured interviews with eight individuals. Data were analyzed by colaizzi method. Findings: The themes were obtained under three main questions were categorized to four main themes, include complete dissatisfaction with yourself, feeling of negligence, trying to fulfill the patient’s wishes and comfort, not expressing enough emotions, impact of the treatment staff. Conclusion: The results of present study demonstrate that there is shortcoming in supporting families of cancer patients and it is important to support bereaved people after grief in order to decrease selfblame and increasing comfort and relaxation. Effective interventions in health psychology is necessary to alleviate annoying effect of regret for families of cancer patients, during illness, after loss and experience of grief.