نابرابری اجتماعی و جرم: رمزگشایی یک انقلاب در فیلم برف‌شکن

رویکردهای انتقادی، نابرابری اجتماعی به مثابه یکی از علّت‌های اصلی ارتکاب جرمْ محصول بی‌عدالتی و تبعیض اجتماعی می دانند و ادعا می کنند ارتکاب جرم در قشر فرودستْ بیش از آن‌که ناشی از حالت خطرناک باشد، نتیجه ساختارهای جرم‌زا است. بر این اساس، این پژوهش درصدد است تا با استفاده از روش نشانه‌شناسی فیسک در سه قالب رمزگان فنی، اجتماعی و ایدئولوژیکْ ارتکاب جرم را در پرتو نابرابری اجتماعی در فیلم برف‌شکن بررسی کند. بر اساس یافته‌های پژوهش، رمزگان فنی به وسیله ابزارهای سینمایی شکاف طبقاتی میان قشر فرودست و فرادستِ قطار را در واگن‌های مختلف بازنمایی می‌کند. بر اساس رمزگان اجتماعی مشخص می‌شود که فیلم برف‌شکنْ از یک‌سو، قشربندی اجتماعی در نظام سرمایه‌داری را در واگن‌های مختلف یک قطار بازنمایی می‌کند و از سوی دیگر، نشان می‌دهد که نابرابری اجتماعی و فشار عمومی نه تنها موجب ارتکاب جرم می‌شود، بلکه ممکن است منجر به شورش و طغیان علیه نظام حاکم ‌شود. با این حال، رمزگان ایدئولوژیکْ ضمن تاکید بر تضاد طبقاتی، نابرابری، نقد نظام سرمایه‌داری و استعاره واگن به مثابه طبقه، بازتاب شکست انقلاب پرولتاریا است.

social inequality and crime: decoding a revolution in snowpiercer

criminal approaches, stemming from social discrimination and injustice, highlight social inequality as a key driver of crime.. they suggest that crime in lower classes is more linked to criminogenic structures than individual dangerousness. this research uses fiske’s semiotic method to analyze the relationship between crime and social inequality in the film “snowpiercer”. the method operates at three levels: representation, reality, and ideology. the representation level uses various cinematic techniques to depict class disparity. the reality level portrays social stratification in capitalist societies and suggests that social inequality can lead to crime and potentially rebellion. the ideology level emphasizes class conflict and criticizes capitalism, using a carriage as a metaphor for social classes. the film’s ending reflects the failure of the proletarian revolution.