>
Fa   |   Ar   |   En
   حضور ابرانسان در شعر احمد شاملو و رفعت سلّام با تکیه بر مدایح بی‌صله و هکذا تکلّم الکرکدن  
   
نویسنده نادری آمنه ,صلاحی مقدم سهیلا ,حسینی شکوه السادات
منبع كاوش نامه ادبيات تطبيقي - 1399 - دوره : 10 - شماره : 4 - صفحه:105 -124
چکیده    امروزه انسان گرایی یکی از مهم ترین درون مایه های شعر جهان است. اومانیسم یا مکتب انسان گرایی، نگرش یا فلسفه ای است که اصالت را به رشد و شکوفایی انسان می دهد و انسان را حقیقتِ وجودی همه چیز می داند. طرّاح «ابرانسان»، فردریش نیچه مدّعی گذر از اومانیسم و پشت سرگذاشتن انسان به عنوان غایت هستی و دستیابی به مرحله ای بالاتر است. جستار حاضر، انسان گرایی و ابرانسان مبتنی بر اندیشه های نیچه را در شعر دو شاعر معاصر ایرانی و مصری، احمد شاملو و رفعت سلّام، به شیوه تحلیلی - توصیفی بررسی کرده است تا در حوزه ادبیّات تطبیقی، به نسبت میان اندیشه های این دو شاعر با یکدیگر و با طرّاح نظریه بپردازد. ازمیان مجموعه های شعری این دو شاعر، دو مجموعه مدایح بی صله و هکذا تکلّم الکرکدن دست مایه پژوهش پیش رو قرار گرفته اند. نتایج نشان می دهد که انسان شاملو در این مجموعه، از مرحله انسان مبارز فراتر رفته و انسان فرزانه جانشین او شده است، انسانی که دل از آسمان و تقدیر برکنده و اکنون با تکیه بر نیروهای زمینی خود و امید به آینده پیش می رود. در شعر رفعت سلام دو مولّفه «طبیعت گرایی» و «محوریت انسان» پس از تعبیر «مرگ خدا» نمایان تر از دیگر مولّفه هاست.
کلیدواژه ادبیّات تطبیقی، اومانیسم، نیچه، ابرانسان، احمد شاملو، رفعت سلّام
آدرس دانشگاه الزهرا, دانشکده ادبیّات, ایران, دانشگاه الزهرا, دانشکده ادبیّات, گروه زبان و ادبیّات فارسی, ایران, پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی, پژوهشکده مطالعات اجتماعی, گروه مطالعات زنان, ایران
پست الکترونیکی sh.hosseini@ihcs.ac.ir
 
     
   
Authors
  
 
 

Copyright 2023
Islamic World Science Citation Center
All Rights Reserved