کارل اشمیت و تئوریزه کردن خشونت
|
|
|
|
|
نویسنده
|
عابدی اردکانی محمد ,اله دادی نفیسه
|
منبع
|
غرب شناسي بنيادي - 1397 - دوره : 9 - شماره : 1 - صفحه:109 -132
|
چکیده
|
در همه ادوار و جوامع، وجود خشونت واقعیتی انکارناپذیر بوده است و انتظار هم نمیرود از میان برود. ولی بشر همواره کوشیده است که با اتخاذ شیوههایی آن را محدود سازد، البته بهرغم تلاش بشر در این زمینه، هیچ کاهش چشمگیری دیده نشده است. گروهی از نظریهپردازان خشونت را ذاتی امر سیاسی میدانند. گوهر سیاست از این منظر، مقوله قدرت است و امر مبتنی بر قدرت، نمیتواند فارغ از پدیدار خشونت جاری شود. قدرت بنابر تعریفی عمومی، تحت نفوذ قراردادن عدهای توسط فرد یا گروهی دیگر، برای اقناع آمرانه آنها به منظور حرکت در مسیر خواستههای گروه قدرتمند محسوب میشود. کنشهای گروه تحتنفوذ، لزوماً منطبق بر خواستهها و منافعشان نیست، بلکه آنها آگاهانه یا ناآگاهانه، کنشهایی را درعرصه عمومی از خود صادرمیکنند که منافع هیئت حاکمه یا طبقه ذینفوذ را برآورده میکند. گروه دیگر نظریات، خشونت را مستقل از امر سیاسی میداند. پژوهش حاضر میکوشد تا با بهرهگیری از روش توصیفی– تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای، نشان دهد که چگونه کارل اشمیت، به شیوه ی متفکرانی چون هابز و ماکیاولی، و با بهره گیری از مفاهیمی چون امر سیاسی، حاکمیت و وضعیت اضطرای و دوست/ دشمن خشونت را امری ذاتی در سیاست می داند و درنتیجه راه را برای توجیه فاشیسم فراهم مینماید.
|
کلیدواژه
|
خشونت، امر سیاسی، دوست/ دشمن، حاکمیت، سیاست
|
آدرس
|
دانشگاه یزد, گروه حقوق و علوم سیاسی, ایران, دانشگاه یزد, ایران
|
پست الکترونیکی
|
n.allahdadi1370@gmail.com
|
|
|
|
|