|
|
بازشناسی گونههای از نقاشی ایران بهمثابه هنر اسلامی تحت گفتمان قدرت حاکم
|
|
|
|
|
نویسنده
|
زارع زاده فهیمه
|
منبع
|
باغ نظر - 1400 - دوره : 18 - شماره : 103 - صفحه:89 -98
|
چکیده
|
بیان مسئله: طی چهل سال اخیر نظام جمهوری اسلامی ایران همواره در نظر داشته تا با ژرفابخشی به مفهوم واژگان هنر اسلامی در نقاشی، از این مکانیسم بصری بهره بهینهای ببرد و مبتنی بر آن توان معنادهی به گفتمان خویش را تحکیم کند. این موضوع سبب اطلاق عنوان هنر اسلامی به گونههایی از نقاشی شده است. گونههایی که چه به یادگارمانده از سدههای پیشین تاریخی (در پنج گرایش نگارگری، تذهیب، گلومرغ، نگارگری نو و نقاشی قهوهخانهای) و چه نشات گرفته از رویدادهای سیاسی-اجتماعی همین دوران، اگرچه دارای محتوا و اصول زیباییشناختی مختص به خویش هستند، لیکن همگی تقریباً یکسان و مشابه در اذهان عامه تجلی مییابند.هدف پژوهش: بر همین اساس، پژوهش حاضر در پی کسب شناخت دالهایی برآمده که تحت گفتمان نظام در این گونهها به نحوی مفصلبندی شدهاند تا دلالتگر معنایی اسلامی باشند.روش پژوهش: بر مبنای نظریه گفتمان لاکلا و موفه و تحلیل کیفی محتوایی تلاش شده تا تمامی عناصر گفتمانی گونههای مورد بحث مشخص شوند.نتیجهگیری: بررسیها نشان میدهند که گونههای «نقاشی ایرانی»، «نقاشی سنتی»، «نقاشی انقلاب» و «نقاشی دفاع مقدس» به ترتیب دارای دالهای: 1. اشراقی، عرفانی و حماسی 2. اخلاقی، معنوی و الوهی 3. عقیدتی، تبلیغی و حقطلبانه 4. ارزشی، آرمانی و پایدارمدارانه هستند. دالهایی که چون همگی حول دال مرکزی گفتمان قدرت یعنی اسلام شیعی سامان یافتهاند، بنابراین سبب پنداشته شدن همگی این گونهها تحت عنوان هنر اسلامی شدهاند. به گونهای که هریک در ساحتهای معنایی متفاوت از اسلام تاریخی-تمدنی، اسلام دینی-تعلیمی، اسلام حاکمیتی و اسلام سیاسی نهتنها منجر به پربارشدن و تجلی سایر دالهای گفتمانی نظام شدهاند، بلکه تحققبخش اهداف سیاسی گوناگونش نیز بودهاند.
|
کلیدواژه
|
گونه نقاشی، گفتمان حاکم، دال، نظام جمهوری اسلامی ایران
|
آدرس
|
دانشگاه تربیت مدرس, دانشکده هنر و معماری, گروه هنر اسلامی, ایران
|
پست الکترونیکی
|
f.zarezadeh@modares.ac.ir
|
|
|
|
|
|
|
|
|
Recognition of Several Iranian Painting Genres as Islamic Art through the Discourse of Dominant Power
|
|
|
Authors
|
Zarezadeh Fahimeh
|
Abstract
|
Problem statement: Over the last 40 years, the Islamic Republic of Iran has always attempted to deepen the concept of “Islamic Art” in painting to exploit it for reinforcing its conceptual discourse. Hence, some painting genres have been categorized as Islamic art. Such genres may be remnants of previous centuries (Miniature, Illumination, GoloMorgh, New Miniature and Qahvekhane’i paintings) or originate from sociopolitical events of the era with their idiosyncratic content and aesthetics. However, all of them have a similar representation in people’s minds.Research objective: This study aims to identify articulated predications that convey Islamic meaning according to the regime’s discourse.Research method: This study employed Laclau and Mouffe’s discourse analysis as well as qualitative content analysis to identify all discourse elements of stated genres. Conclusion: The findings revealed that the genres of Iranian painting, traditional painting, revolutionary painting, and ‘holy defense’ painting respectively have the following predications: 1) revelatory, mystical, and epic; 2) moral, spiritual, and divine; 3) ideological, propagandistic, and justiceoriented; 4) idealistic, valuebased, and resilience. The said predications are centered on the pivotal discourse of the dominant power, i.e., Shia Islam; therefore, all of them can be categorized as Islamic art. In different conceptual realms of historic–civil Islam, each of the said genres, theological–didactic Islam, ideologicalsovereign Islam, and politicalideological Islam, has enriched other discourse predications and helped achieve different political goals.
|
Keywords
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|