|
|
حقیقت قدسی و نسبت آن با نقاشی قهوهخانهای بر مبنای آرای کوماراسوامی
|
|
|
|
|
نویسنده
|
علی پور رضا ,حاتم غلامعلی ,بنی اردلان اسماعیل ,داداشی ایرج
|
منبع
|
باغ نظر - 1397 - دوره : 15 - شماره : 63 - صفحه:55 -64
|
چکیده
|
بیان مسئله : حقیقت از منشاء واحدی سرچشمه دارد و در تمام مراتب هستی گسترانیده شده است. ذات و حقیقتِ قدسی، مبدا سنّت است و سنّت از حقیقتِ قدسی منفک نیست. یکی از سنّتهای هنری گذشته که حاصل و ثمرۀ حدود یازده قرن تکوین تدریجی آداب سوگواری تشیّع به شمار میرود نقاشی قهوهخانهای است که در قرن چهاردهم هجری قمری نمود عینی پیدا کرد.در مواجهه با رواج مکاتب هنری دوران تجدّد در ایران، آثار نقاشی قهوهخانهای همواره در تداوم سنت نگارگری قرار دارند و هنرشان راهی برای تحقّق حقیقتِ قدسی است. آنچه این آثار را اصالت بخشیده، درونیّات اثر است که هنرمند به واسطۀ آن در قالبی جسمانی به صورت رمز و تمثیل برملا کرده است. در این میان، آنچه مسئله است براساس قرابت آرای آناندا کوماراسوامی (از اندیشمندان سنّتگرا) در حیطۀ تعریف و کارکرد هنر سنتی با این آثار، نسبتی میان آثار نقاشی قهوهخانهای با حقیقت قدسی یا همان صورتهای مثالی وجود دارد که هنرمند بر مبنای فعّالیت عقلانی و نیز فعّالیت خدمتکارانه پدید میآورد.هدف : این مقاله در نظر دارد حقیقتِ قدسی اثر هنری را بر مبنای آرای آناندا کوماراسوامی تبیین و نسبت آن را با نقاشی قهوهخانهای به مثابه هنر سنّتی مشخص کند.روش تحقیق : روش تحقیق در این مقاله به صورت نظری و کیفی است و گردآوری اطلاعات به صورت مطالعۀ اسنادی صورت پذیرفته است. در این راستا، دو نمونۀ موردی از آثار نقاشی قهوهخانهای (یکی «عزیمت مسلم ابن عقیل به کوفه» اثر «محمد مدّبر» و دیگری پردۀ درویشی «صحنۀ نبرد حضرت ابوالفضل العباس (ع) با مارد ابن صُدیف» اثر محمّد فراهانی) به صورت تصادفی انتخاب شده و بر مبنای آرای کوماراسوامی، به تبیین مفهوم حقیقت قدسی و نسبت آن با آثار پرداخته شده است.نتیجهگیری : حقیقتِ قدسی، همان منشاء ملکوتی است که یاد آن صورتِ نوعیِ ازلی را درون ما زنده میکند. کوماراسوامی هنر را تجسّم فرم از پیش تصوّر شده در قالب مادّی میداند که ابتدا ساحت رهایی (مشاهدۀ دریافتِ حقایقِ ازلی) را تجربه میکند و سپس در بخشیدن کالبدی مادّی به ایده، به ساحت اسارت قدم میگذارد. بر مبنای آرای کوماراسوامی، نقاشی قهوهخانهای تجلّیگاه حقیقتِ قدسی و آن صورتهای مثالی است که هنرمند بر مبنای فعّالیت عقلانی و نیز فعّالیت خدمتکارانه پدید میآورد. آنچه این آثار را اصالت بخشیده، درونیّاتِ اثر و آن حقیقتی است که هنرمند به واسطۀ آن در قالبی جسمانی به صورت تمثیلی و نمادین ابراز کرده است.نقاشی قهوهخانهای، یک مهارت و هنر ناشیانه نیست؛ بلکه بر مبنای دانش و قواعدی تکوین یافته است که منبع الهام و دلیل روش و خاستگاه آن از روان منفرد و مستقل بشری بسی فراتر است و در این هنر، هنرمند فقط محمل و مجرای رحمتی است که از عالم معنا منبعث شده است.
|
کلیدواژه
|
سنّت، هنر سنّتی، حقیقتِ قدسی یا صورتهای مثالی، آرای کوماراسوامی، نقاشی قهوهخانهای
|
آدرس
|
دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی, دانشکده هنر, ایران, دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی, دانشکده هنر, ایران, دانشگاه هنر تهران, ایران, دانشگاه هنر تهران, ایران
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
The Divine Truth and its Relation to Coffeehouse Painting Based on Coomaraswamy Ideas
|
|
|
Authors
|
Alipour Reza ,Hatam Gholam ali ,Baniardalan Esmaeil ,Dadashi Iraj
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|