کندوکاوی پدیدارشناسانه در راستای شناخت یک انگاره کهن در معماری ایرانی-اسلامی
|
|
|
|
|
نویسنده
|
براتی ناصر ,کاکاوند الهام
|
منبع
|
باغ نظر - 1395 - دوره : 13 - شماره : 42 - صفحه:5 -18
|
چکیده
|
در دوران معاصر و اغلب در پناه تفکر مدرنیزم در عرصههای معماری و شهرسازی، آثار و بافتهایی به وجود آمدند که آفرینندگان آنها، بیش از هر چیز، به آوانگارد و نوآورانه و حتی غریب بودن آنها به خود میبالیدند. اصرار نوگرایان به ایجاد محیطهایی با استانداردهای یکسان برای انسانها، با ویژگیهای متفاوت، سبب شد فضاهای زیست شهری مدرن گرایش به سردرگمی، هرجومرج، پریشانی و ابتذال پیدا کنند. حال آنکه با گذشت زمان و نمایان شدن مسایل چنین ساختوسازهایی که بیاعتنا به تاریخ و فرهنگ بومی ملتها تداوم مییافتند لزوم بازبینی ریشهای در این زمینه آغاز و سعی شد مبانی اصیلی برای آثار و عناصر محیطی پیدا شود؛ مبانی ریشهداری که بتواند ارتباط قطع شده بین مخاطب و محیط بومی را دوباره برقرار کند. با مطرحشدن مباحث روانشناسی محیطی، تاریخ و فرهنگ بومی و امثالهم کهنالگوها (آرکیتایپها) به عنوان یکی از مهمترین و تعیینکنندهترین موضوعها در زمینه طراحی فضاهای انسانساخت مطرح شدند. کهنالگوها را انگارههای بنیادین، اصیل و پایداری تعریف کردهاند که حاصل تجمیع تجربههای هزاران سال تاریخ، تجربه و خاطرات جمعیِ بشری بوده و در حافظه پنهان و ناخودآگاه انسان ذخیره شدهاند. در پهنه فرهنگی ایران نیز، به واسطه سابقه تاریخی آن، بلاجبار میباید انگارههای بنیادین یا کهنالگوهای متعددی وجود داشته باشند که توانستهاند این جامعه بزرگ و رنگارنگ را، در مجموعهها و عناصر محیطی نسبتاً منسجم از نظر کالبدی، در پی قرون متمادی، در کنار هم حفظ کرده و گروههای اجتماعی را به هم پیوند بزنند. از این رو مقاله حاضر، تلاش دارد به این سوال پاسخ دهد که آیا مدل و انگاره دوقطبی «بالا پایین» را میتوان یک کهنالگو یا انگاره بنیادین پایدار در ایران دانست؟ آیا وجود احتمالی این انگاره تنها به گذشتهها تعلق دارد؟ همچنین آیا این انگاره در فضای زیست انسان و طراحی فضاهای معماری و شهری زمان ما هم دیده میشود؟ برای همین منظور ضمن اشاره به مفهوم محور ذهنی/عینیِ بالا پایین، و نشاندادن رابطه حیاتی آن با مفاهیم زبانی، انگارههای ارزشی و رفتاری، و الگوهای ساخت فضاهای مختلف معماری بومی، سعی شده است با کنکاش در نمونهها و مصادیق مختلف، وجود این کهنالگو یا انگاره بنیادین ثابت شده و کاربرد آن مورد واشکافی قرار گیرد. برای رسیدن به این مهم از روش توصیف تحلیلی توصیفی و به طور خاص از روش تحلیل محتوا و استنباطی استفاده شده، در بخش نظرسنجی، جهت کمّیکردن اطلاعات پژوهشی و برای سنجش نظر عمومی، با استفاده از فرمول کوکران در هر نمونه مطالعاتی، پرسشنامههایی به روش نمونهگیری تصادفی توزیع و به روش توصیفی تحلیل شده است. نتایج حاصل از نظرسنجیها نیز نشان میدهند که ادراک فضاهای سنتی و حتی مدرن ما هنوز مستقیماً از مفاهیم زبانی و انگارههای بنیادین تاثیر پذیرفته و کهنالگوی مورد نظر در این پژوهش همچنان در زندگی امروزه ما حضوری غیرقابل تردید دارد.
|
کلیدواژه
|
کهنالگو، زبان، پایین/ بالا، انگاره، ذهن، فضای انسانساخت، ورهنگ
|
آدرس
|
دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره), ایران, دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره), ایران
|
پست الکترونیکی
|
kakavand.elham@gmail.com
|
|
|
|
|