نسبت جامعهشناسی معرفت مانهایم و پدیدارشناسی هوسرل
|
|
|
|
|
نویسنده
|
دومانلو طیبه
|
منبع
|
پژوهشنامه علوم سياسي - 1396 - دوره : 12 - شماره : 3 - صفحه:185 -214
|
چکیده
|
جامعهشناسی معرفت که با شلر و مانهایم در اوایل قرن بیستم مطرح شد، ریشه در تحولات علوم اجتماعی قرن نوزدهم و شکلگیری جریانهای مخالف کارکردگرایی و رفتارگرایی داشت. در حوزهی فلسفه نیز هوسرل در میانهی جریان اثباتگرایی رئالیستی و ایدهآلیسم، با این بحث که معنای پدیدار از هستی جدا نیست، پدیدارشناسی را به مثابه بدیلی برای هستیشناسی و معرفتشناسی مطرح کرد و راه سومی برای شناخت جهان باز کرد. راهی که با گذر از دوگانگی ذهن و عین به منشاء شناخت و شکلگیری دانش در زیستجهان رسید و سنت فلسفی را پایهگذاری کرد که جامعهشناسی معرفت در سطح جامعهشناسانه میتواند به بهترین وجه آن را نمایندگی کند. اما از آنجا که این بخش از کار هوسرل چنانکه باید و شاید مورد توجه قرار نگرفته است و بسیاری پدیدارشناسی را تقدم سوژه بر ابژه در شناخت جهان میدانند آن را در مسیری کاملا متفاوت از جامعهشناسی معرفت پیدا میکنند. حال آنکه آثار مانهایم از حضور این جریان فکری و تداوم آن حکایت میکند. این مقاله با تفسیر و مقایسهی آثار هوسرل و مانهایم، در تلاش است تا پیوندهای میان پدیدارشناسی و جامعهشناسی معرفت را بررسی کند. رویکرد هوسرل نسبت به مسالهی ذات و فرارفتن از دوگانگی سوژه و ابژه با مفهوم التفات و همچنین طرح مفهوم زیستجهان و بیناسوژگی و در نهایت تعریف واقعیت به مثابه امری اجتماعی و اعتباری سه محوری است که این مقاله حول آن شکل میگیرد. اهمیت این مقاله در شناسایی این پیوندها و بررسی این صورتها در حوزهی مطالعات بینارشتهای و در شکستن مرزهای سنتی دانش و توجه به فلسفه در حوزههای انضمامیتر و برقراری پیوند میان این حوزهها تعریف میشود.
|
کلیدواژه
|
پدیدارشناسی، جامعهشناسی معرفت، واقعیت، بیناسوژگی، زیستجهان
|
آدرس
|
دانشگاه تهران, ایران
|
پست الکترونیکی
|
tayebeh_domanlou@yahoo.com
|
|
|
|
|