مبانی نقد و بازاندیشی جامعهشناسیسیاسی در اندیشه ژاک رانسیر(امر اجتماعی در عصر پساجهانی شدن)
|
|
|
|
|
نویسنده
|
تاجیک محمدرضا ,رضائی پناه امیر
|
منبع
|
پژوهشنامه علوم سياسي - 1395 - دوره : 11 - شماره : 2 - صفحه:87 -118
|
چکیده
|
این نوشتار بر آن است تا زاویهای از معنای متحول امر اجتماعی و اندرکنش آن با امر سیاسی را در دهههای متاخر، با تبیین مبانی نقد و بازاندیشی ژاک رانسیر نسبت به جامعهشناسیسیاسی مورد واکاوی قرار بدهد. پرسشکانونی نوشتار این است که جامعهشناسی(سیاسی) در تفکر انتقادی رانسیر چگونه و بر مبنای چه نشانگان، مبانی، مقولهها و مولفههایی مفصلبندی شده و چگونه در پی تحلیل و بازنمایی امر واقع است؟ در پاسخ، این فرضیه مقدماتی مطرح میگردد که جامعهشناسی (سیاسی) در اندیشه رانسیر در سایه فهم خاص از مفهوم ضدجامعهشناسی، برپایه طرح و بازخوانی انگارههایی مانند رهایی، دموکراسی، پولیس، سیاست، کهنسیاست، زیباییشناسیسیاسی، سوژهسازی سیاسی، امر محسوس و... و در دیالکتیک و اندرکنش عموما سلبی با نظریهپردازانی همچون بوردیو، در راستای ساختبندی و بازاندیشی امر اجتماعی مفصلبندیمیشود. این فهم از جامعهشناسیسیاسی بهدنبال گذار از معانی و خوانشهای متعارف این علم (سنتی، مدرن و حتی پسامدرن) و دادن عمق فلسفی و کنشگرانه بیشتر به آن است. این سنت نوپدید، که بهوسیله کسانی همچون رانسیر نمایندگی میشوند میکوشد معنای امر اجتماعی در عصر پساجهانیشدن را صورتبندیمجدد نماید.
|
کلیدواژه
|
جامعهشناسیسیاسی، ضدجامعهشناسی، رهایی، پولیس، ژاک رانسیر
|
آدرس
|
دانشگاه شهید بهشتی, ایران, دانشگاه شهید بهشتی, ایران
|
پست الکترونیکی
|
a.rezaeipanah@gmail.com
|
|
|
|
|