|
|
الزامات سیاست گذاری ایران در مواجهه با پسااسلام گرایی ترکیه
|
|
|
|
|
نویسنده
|
گل محمدی ولی ,پورابراهیم ناصر
|
منبع
|
مطالعات راهبردي سياستگذاري عمومي - 1400 - دوره : 11 - شماره : 40 - صفحه:362 -384
|
چکیده
|
مقاله حاضر بهدنبال بازاندیشی در مفروضات غالب از اسلامگرایی در سیاست و جامعه ترکیه است. برخلاف دیدگاههای رایج در سیاستگذاری کشور در قبال ترکیه که اسلام را به مثابه عقیده و امر ایدئولوژیک در تبیین پدیده اسلامگرایی سیاسی ترکیه مطالعه میکنند، پژوهش حاضر با تلقی از اسلام به عنوان یک سنت و منبع هویت دیدگاه آلترناتیوی در فهم ماهیت و کارکرد اسلامگرایی معاصر ترکیه ارایه میکند. اسلامگرایی معاصر ترکیه چه ماهیت و کارکردی داد و ایران در سیاستگذاری خود چگونه باید با آن مواجه شود؟ با بهرهگیری از رویکرد نظری جامعهشناسی تاریخی، مقاله چنین فرضیهای مطرح میکندکه؛ اسلام گرایی در ترکیه پدیدهای برساختهی تاریخی و حاصل تعاملات ساختارهای اجتماعیتاریخی، تفکرات نخبگان حاکم و نوع تعامل اسلام گرایان با دولت و جامعه است که ماهیت چندلایه و کارکرد پیچیده آن در قالب مفهوم پسااسلامگرایی تبیین میشود. براین اساس، مواجهه ایران با اسلامگرایی در ترکیه به مثابه هدف و عقیده برآورد سازندهای از پویشهای سیاست داخلی و رفتارهای سیاست خارجی این کشور بهدست نمیدهد. برای جمهوری اسلامی ایران، ترکیه بیش از اینکه یک بازیگر ایدئولوژیک باشد، یک کنشگر ژئوپلیتیکی و تا حدودی ژئواکونومیکی در منطقه است که در این میان متغیر اسلام از نقش کلیدی در تنظیم روابط دوجانبه و تعاملات منطقهای برخوردار نیست. ازاینرو، اسلامگرایی به عنوان منبع هویتی بسیجکننده، ابزاری برای تامین بقای نظام سیاسی، تحکیم اقتدار داخلی رئیسجمهور اردوغان و بسترساز منطقهگرایی فعال ترکیه در جهان اسلام است. فراتر از عاملیت اسلامگرایی، منطق ائتلافسازی و مدیریت رقابتهای منطقهای با ترکیه نیازمند درجهای از عملگرایی و ایجاد اتصالات راهبردی در حوزه های مختلف روابط دوجانبه است.
|
کلیدواژه
|
پسااسلامگرایی، ترکیه، رجب طیب اردوغان، ایران، سیاست گذاری
|
آدرس
|
دانشگاه تربیت مدرس, دانشکده علوم انسانی, گروه روابط بین الملل, ایران, دانشگاه فنی خاورمیانه, دانشکده علوم اقتصادی و اداری, گروه روابط بین الملل, ترکیه
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
Rethinking of Political Islam in Turkey; the PostIslamism and Iran’s Approach
|
|
|
Authors
|
Golmohammadi Vali ,Pourebrahim Naser
|
Abstract
|
This article seeks to rethink the prevailing assumptions of Islamism in the contemporary Turkish politics and society. Contrary to common approaches that consider Islam as an ideology in explaining the Turkish political Islamism, this article by perceiving Islam as a social tradition and source of national identity, presents an alternative perspective on understanding the nature and function of Islamism in Turkey. In the theoretical framework of Historical Sociology, it offers two interrelated contributions; first, Islamism in Turkey is not a newlyemerged phenomenon constructed by the AKP. Second, Islamism is the result of the confluence of sociohistorical structures, the ruling elite’s approaches, and the interaction of Islamists with the state and society that its multifaceted nature and complex function are explained by the concept of postIslamism. Accordingly, Iran’s approach towards Islamism in Turkey as a goal and ideology does not lead to constructive assessment on Turkey’s domestic political dynamics and foreign policy activism. For the Islamic Republic of Iran, Turkey is a geopolitical and to someextend geoeconomic player in the region rather than an ideological actor, in which the Islam does not play a key role in shaping bilateral relations and regional interactions. Therefore, Islamism, as a source of mobilizing identity, is an ideational leverage for regime security, consolidating of President Erdogan’s domestic authority, and Turkey’s active regionalism in the Islamic world.
|
Keywords
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|