مرگ و جاودانگی در اندیشه میرداماد
|
|
|
|
|
نویسنده
|
داودی کهکی ریحانه ,ذهبی عباس
|
منبع
|
انسان پژوهي ديني - 1396 - دوره : 14 - شماره : 37 - صفحه:5 -24
|
چکیده
|
میرداماد حجم اندکی از نوشتههای خود را به علمالنفس اختصاص داده است و از این حجم اندک میتوان دیدگاه او را درباره مرگ و جاودانگی استنباط و بازخوانی کرد. در این بازخوانی سه رویکرد فلسفی، عرفانی و دینی را میتوان به تصویر کشید. این سه رویکرد در طول یکدیگرند و با هم مراتب اندیشه میرداماد راجع به مرگ و جاودانگی را تفسیر میکنند. بیرونیترین بعد این اندیشه، رویکرد فلسفی میرداماد است. او این رویکرد را از نفسشناسی ابنسینا اخذ کرده و پایههای فلسفی او را در مفارقت نفس از بدن و جاودانگی پذیرفته است. در رویکرد عرفانی، میرداماد انسان را عالم صغیر و مقصود آفرینش تعبیر کرده و او و جاودانگیاش را در دو سلسله «بدو» و «عود» تبیین کرده است. این دو سلسله، هرچند با کمی اختلاف، همان قوس صعود و نزولی است که بهویژه در عرفان نظری استفاده میشود. در این نظریه، هرچند ریشههای افلاطونی و نوافلاطونی مشهود است، اما میرداماد میکوشد آنها را کاملاً دینی جلوه دهد و به همین دلیل شواهدی از آیات و روایات در تکمیل رویکرد عرفانی خود میآورد. این اقدام آگاهانه او نشاندهنده هماهنگی کامل این دو رویکرد نزد میرداماد است.
|
کلیدواژه
|
میرداماد، مرگ، جاودانگی، نفسشناسی، قوس نزول و صعود، عالم صغیر
|
آدرس
|
دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات, گروه فلسفه و کلام اسلامی, ایران
|
پست الکترونیکی
|
falsafe100@gmail.com
|
|
|
|
|