تحلیل باخودبیگانگی انسان در اندیشه انتخاب خودمحور و غیرمحور اگزیستانسیالیستی
|
|
|
|
|
نویسنده
|
کریمی والا محمدرضا ,کمالی نسب محمدعلی
|
منبع
|
انسان پژوهي ديني - 1395 - دوره : 13 - شماره : 36 - صفحه:91 -111
|
چکیده
|
فروپاشی حاکمیت کلیسا در مغربزمین، سرآغاز دوره روشنگری و برانگیختگی نظریهپردازان مغربزمین در تاسیس بنایی نو از اندیشههای نظری و عملی با تفکر غالب پوزیتیویستی و نادیدهانگاری آموزههای فرابشری است. در این میان، وقتی یافتههای خودآیین، ناتوان از وضع مبنایی استوار در معنابخشی به جهان و حیات انسانی، باخودبیگانگی انسان را در پردههای لرزان و سست اخلاقی و ازهمپاشیدگی اجتماعی به نمایش گذاشت، فیلسوفان اگزیستانسیالیست بر آن شدند با مبانی خود، مسیر بازگشت به اصالت انسان را میسر کنند. گروهی از آنان مانند نیچه، هایدگر و سارتر، با محوریت انتخاب خودمحور، درباره باخودبیگانگی انسان اندیشیدند، و گروهی دیگر مانند کیرکگور، گابریل مارسل و تیلیش با معیار انتخاب غیرمحور به این مبحث پرداختند. اما در این دو نگرش علاوه بر آنچه از باور ناصحیح اصالت هستی انسان و تهیبودنش از هر گونه چیستی بالذات مشهود است، معضلات معرفتشناختی تفکر این دو طیف از اندیشوران در رصد جایگاه حقیقی انسان، آنان را در تامین اهداف این مبحث ناکام گذاشته است.
|
کلیدواژه
|
باخودبیگانگی، انتخاب خودمحور، انتخاب غیرمحور، اگزیستانسیالیسم
|
آدرس
|
دانشگاه قم, گروه معارف, ایران, دانشگاه قم, ایران
|
پست الکترونیکی
|
kamali4000@yahoo.com
|
|
|
|
|