>
Fa   |   Ar   |   En
   شیرین، شه‌بانویی در خوزستان و میان‌رودان یا شاه‌دختی در ارمنستان؟ (با نگاهی به تاریخ‌نگاری‌های ایرانی، سریانی، ارمنی و رومی)  
   
نویسنده قاسمی پور قدرت
منبع زبان و ادب فارسي - 1400 - دوره : 74 - شماره : 244 - صفحه:97 -122
چکیده    در این مقاله بر اساس رویکرد نقد تاریخی و بر اساس منابع کهن به جایگاه و موطن تاریخی شیرین، همسر یا محبوبۀ خسروپرویز، پادشاه ساسانی پرداخته ایم که ببینیم چرا از نواحی جنوبی ایرانشهر یا خوزستان جدا شده و در روایت قصه پردازان بردع و اران و در نهایت در روایت نظامی، در مقام شاه دختی ارمنستانی تبلور یافته است. با توّجه به این‌که سیمای شیرین در منابعِ تاریخی با سیمای داستانیِ او تفاوت دارد، در این مقاله ابتدا به چگونگیِ جایگاه و موطن او در منابعِ کهنِ فارسی، سریانی، رومی و ارمنی پرداخته‌ایم؛ در منابعی همچون تاریخ بلعمی و شاه‌نامه، شیرینْ کنیز و محبوبۀ خسرو است و ذکری هم از موطن و اصالت او نیامده، امّا در منابعی دسته‌اوّل و هم‌روزگار با خسرو و شیرینِ تاریخی، همچون رویدادنامۀ سریانی، تاریخ سبئوس، تاریخ تئوفیلاکت سیموکاتا، شیرینْ اهلِ خوزستان و نواحیِ جنوبِ غربیِ ایران‌شهرِ عهدِ ساسانی یا میان‌رودان دانسته شده است. امّا این‌که چرا شیرین که در روایات تاریخی، اهلِ جنوبِ غرب ایران یا خوزستان بوده و در روایاتِ ناحیۀ اران، مبدّل به شاه‌دختی ارمنستانی شده، برخاسته از چند پیش‌زمینه و دلیلِ تاریخی دانسته‌ایم بدین قرار: 1) روایت‌پردازانِ این قصه خود اهلِ این ناحیه بوده‌اند و او را از آنِ خود کرده‌اند؛ 2) بینِ ایران و ارمنستان در ادوارِ تاریخیِ باستانی، با وجود کشاکش‌های گوناگون و دخالت‌های رومِ شرقی، روابط و مناسباتِ فرهنگیِ فراوانی وجود داشته؛ 3) شیرین خود از اهل نصارا و همکیش ارمنیان بوده؛ 4) احتمال خلط و التباسو جایگزینی تبار ارمنی به جای تبار آرامی برای ارمن و بیت آرامایه بین مکانی به نام شیرین هم هست . بنابراین قصه پردازان اران و ارمن، برای هویت سازی و همذات پنداری او را بدانجا نقل مکان داده اند
کلیدواژه شیرین، خسرو، نظامیِ گنجوی، خوزستان، ارمنستان
آدرس دانشگاه شهید چمران اهواز, گروه زبان و ادبیات فارسی, ایران
پست الکترونیکی gh.ghasemipour@yahoo.com
 
   shirin a queen in khuzestan or a princess in armenia?  
   
Authors ghasemipour ghodrat
Abstract    abstractamong the well-known heroic long poems, there are two called faramarznameh, the first one the big faramarznameh and the second one the small faramarznameh. the editors of both texts have dated them as belonging to the fifth and the sixth centuries a.h., respectively. but in both works there are signs that are not compatible with these claimed dates. these signs have not yet been fully studied, but have attracted the attention of some researchers to some extent. in this article, after mentioning the opinions of researchers about the antiquity of the two works and evaluating the related arguments and documents, focusing on the language of these two poems, it is shown that neither of these two works can be regarded from pre-mongol texts. in both works, the use of some words and grammatical constructions, especially phonetic features, along with some other linguistic and literary characteristics, leads the researcher to believe that the dating of both should be reconsidered and as a result, both of them should attributed to the eighth century a.h. or even afterwards.
 
 

Copyright 2023
Islamic World Science Citation Center
All Rights Reserved