>
Fa   |   Ar   |   En
   تحلیل مقایسه‌ای‌کاریکلماتورهای پرویز شاپور با تنی چند از کاریکلماتورنویسان(سهراب گل‌هاشم، حوریه نیکدست، عباس گلکار و ...)  
   
نویسنده درویشعلی پورآستانه لیلا ,صفایی علی
منبع زبان و ادب فارسي - 1394 - دوره : 68 - شماره : 232 - صفحه:69 -82
چکیده    یکی از راه های کشف سیر تحول پدیده های ادبی روش تحلیل بینامتنی است که ارتباط عمودی بین متون را برجسته می سازد و از دیرباز با نام توارد، انتحال ، سلخ و المام مورد توجه محققان ادبی بوده است. براساس منطق مکالمه باختین، هیچ اثری منحصراً از قلم و فکر یک نویسنده خاص تراوش نکرده است و فقط انسان اسطوره ای توانست با اولین سخنش به دنیایی بکر و بیان ناشده نزدیک شود. اگر این دیدگاه را مبنای بحث قرار دهیم، دیگر نمی توا ن گفت تنها پرویز شاپور (78 1302) پدر کاریکلماتور در ایران و دهه چهل بوده است؛ زیرا ردّپای کاریکلماتور در طنزهای عبارتی گذشتگان، مثل برخی ضرب المثل ها، رساله تعریفات عبید زاکانی، لطیفه ها، جملات قصار و اشعار برخی شاعران نیز دیده می شود و خود شاپور هم به همان میزان برکاریکلماتور نویسان پس از خود از قبیل سهراب گل هاشم، مهدی فرج اللهی، عباس گلکار، حوریه نیکدست و ابوالفضل لعل بهادر اثرگذار بوده است که این اثر پذیری را می توان در سه محورِ بازنویسی، تقلید از تکنیک و اندیشه و جهان بینی در آثار پیروان شاپور بررسی کرد. جستار حاضر می کوشد با رویکرد توصیفی مقایسه ای، ضمن معرّفی پیشینه و پسینه کاریکلماتورنویسی در ایران، با بررسی مجموعه « قلبم را با قلبت میزان می کنم» از پرویز شاپور و پنج تن از کاریکلماتورنویسان مذکور، به آسیب شناسی روش کار شاپور و پیروانش نیز بپردازد.
کلیدواژه بینامتنیت، بازتحلیل، پرویزشاپور، کاریکلماتور، پیروان شاپور
آدرس دانشگاه گیلان, ایران
 
     
   
Authors
  
 
 

Copyright 2023
Islamic World Science Citation Center
All Rights Reserved