a comparison among meta-cognition, anxiety and depression components in the mothers of children with mental disorders

Meta-cognition is one of the high cognitive processes of brain which has positive relationship with other cognitive capacities and is considered as a predisposing factor in lots of psychopathologies. the aim of the present study was to examine the relationship between meta-cognition and anxiety and depression in the mothers of children with mental disorders. it was a study conducted on the mothers of 2 to 14 year-old children. 143 mothers with mental disorders (developmental disorders and disruptive behavior disorders) were selected through purposive sampling. they were assessed using meta-cognitive beliefs questionnaire, spielberger anxiety questionnaire, and beck depression inventory-ii. data analysis showed that there was a significant difference in the rate of anxiety, depression and meta-cognition among the mothers of children with mental disorders. psychological health of these mothers was low so the use of a systemic approach will be useful in solving the problems of such families.

مقایسه میزان استرس و فشار مراقبت در مادران کودکان مبتلا به اختلالات رشدی، اختلالات درونی و بیرونی کردن و مادران کودکان هنجار

با وجود اینکه داشتن فرزند به مادر احساس لذت، غرور و رشد شخصی می‌بخشد امّا چالش‌هایی را نیز به وجود می‌آورد و به همین دلیل استرس‌زاست، یکی از استرس‌هایی که فشار روانی زیاد ایجاد می‌کند، استرس ناشی از فرزند ویژه داشتن است که می‌تواند اثرات بلند‌مدت داشته و بنیادهای اساسی خانواده فرد را نیز در معرض خطر جدی قرار می‌دهد. هدف این پژوهش مقایسه میزان مقایسه میزان فشار مراقبت و استرس در مادران کودکان مبتلا به اختلالات رشدی، اختلالات درونی و بیرونی کردن می‌باشد. پژوهش حاضر پژوهشی علی مقایسه‌ای می‌باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه مادران فرزندان مبتلا به اختلالات رشدی، اختلالات هیجانی و اختلالات رفتاری مخرب و عادی شهر همدان بودند. نمونه پژوهش حاضر شامل240 مادر در 4 گروه ذکر شده بود که به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. جهت تعیین میزان استرس از پرسشنامه رویداد و تغییرات زندگی مک کابین(1991) استفاده گردید. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که میزان استرس مادران گروه اختلالات رفتاری مخرب به طور معنی‌داری بیشتر از مادران گروه اختلالات رشدی، هیجانی و عادی است (05/0p<). نتایج پژوهش حاضر نشان داد که اختلالات رفتاری مخرب تاثیر بیشتری بر زندگی مارانشان دارد و آن‌ها را دچار استرس بیشتری می‌نماید.