|
|
سرناد در ادبیّات فارسی
|
|
|
|
|
نویسنده
|
بهسان ندا ,جعفری تبار حسن
|
منبع
|
ادب فارسي - 1399 - دوره : 10 - شماره : 1 - صفحه:207 -229
|
چکیده
|
بالاتر نشستن معشوق نسبت به عاشق، موضوعی است که دائماً در ادبیّات عاشقانه تکرار میشود (= بنمایۀ ادبی). به این حالت در ادبیّات اروپائی سِرِناد میگویند. عاشق در آستانۀ منزل معشوق برای او ترانه میخواند و با او گفتگو میکند، و معشوق بر بالای پنجره به آن گوش فرا میدهد و با او گفتگو میکند. این جایگاه لزوماً پنجره یا آستانه نیست و میتواند بام، اسب، آسمان، خورشید یا هر مقام بلند دیگر باشد. سرناد در ادبیّات قدیم بیش از ادبیّات معاصر قابل مشاهده است، و این تفاوت موضع بدان دلیل است که در ادبیّات کلاسیک ایران معشوق در مقام ناز است و عاشق در مقام نیاز و این دو خصلت اخلاقی سبب آن است که معشوق ضرورتاً در جایگاهی فوق عاشق قرار گیرد. به عکس، در ادبیّات معاصر، و شاید به دلیل زمینیتر شدنِ معشوق و همنشینیِ عاشق با او، مکان این دو نسبت به یکدیگر به همسطحی آن دو تبدیل شده است. سرناد را علاوه بر ادبیّات عاشقانه میتوان در هر جایی که شخصی بر دیگری قدرت و اقتدار یافته نیز گزارش کرد، و به همین دلیل قدرتمندان سیاسی همواره بر بالا مینشینند. در ادبیّات قدرتمحورِ نیچه، زردشت از بالای کوه به پایین فرو میآید تا دیگران را نجات دهد، و در قدرت انضباطیِ میشل فوکو، نظارتهای دنیای مدرن بر شهروندان از فراز برجهای سراسرنمای زندان انجام میگیرد؛ برجهایی که جانشین سیاهچالههای قدیم شده است.
|
کلیدواژه
|
سرناد، ادبیّات عاشقانه، آستانه، بام، عاشق، معشوق
|
آدرس
|
دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال, ایران, دانشگاه تهران, گروه حقوق خصوصی و اسلامی, ایران. دانشگاه آزاد اسلامی, ایران
|
پست الکترونیکی
|
hjtabar@ut.ac.ir
|
|
|
|
|
|
|
|
|
Serenade in Persian Literature
|
|
|
Authors
|
Behsan Neda ,Jafaritabar Hassan
|
Abstract
|
Serenade is a common motif and archetype in literature. It is a kind of dialogue between the lover and the beloved while the beloved is by the window of her house and the lover is below the window. In this essay, serenade is not limited to the door and the window of the beloved; all the top positions like the roof, horse, sky and the sun could be included into the meaning of the upper place of the beloved. We can see this motif in the traditional literature more often than in contemporary one, because serenade belongs to the paradigmatic axis of love in the classical poems where the lover is always away from the beloved. But in contemporary love literature, the lover is often in the presence of his beloved; so love nowadays acts more often on the syntagmatic axis. In this essay, serenade is also considered as a political concept when all the powerful men like to be in a position superior to the others. So in the power-centered literature of Nietzsche, Zoroaster descends the mountain to save the others, and in the disciplinary power of Foucault, the self-discipline on the citizens is materialized through the high towers which replaced the dungeons.
|
Keywords
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|