|
|
اثربخشی گروهدرمانی شناختی رفتاری بر تنانگاره، سبک دلبستگی و تنظیم هیجان در زنان مبتلا به اختلال خوردن
|
|
|
|
|
نویسنده
|
رحمتی صادق ,برجعلی احمد
|
منبع
|
پژوهش هاي كاربردي روان شناختي - 1400 - دوره : 12 - شماره : 4 - صفحه:175 -196
|
چکیده
|
پژوهش حاضر بهمنظور تعیین اثربخشی گروهدرمانی شناختی رفتاری بر تنانگاره، سبکهای دلبستگی و تنظیم هیجان در زنان مبتلا به اختلال خوردن انجام شده است. طرح پژوهش حاضر از نظر روش نیمهآزمایشی «طرح پیشآزمون پسآزمون با گروه کنترل» و از نظر هدف کاربردی است. جامعه آماری آن نیز 470 زن مراجعهکننده به کلینیکهای تغذیهای، مراکز روانپزشکی و باشگاههای بدنسازی و ایروبیک در مناطق 1، 3، 6 و 21 شهر تهران در سال 1398 هستند. نمونه شامل 30 نفر از زنان مراجعهکننده مبتلا به اختلال خوردن به مراکز فوق در سال 1398 است که به روش نمونهگیری دردسترس انتخاب و بهصورت تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند. اعضای گروه آزمایش در معرض 12 جلسه گروهدرمانی شناختی رفتاری دوساعته بهصورت هفتگی و اعضای گروه کنترل در فهرست انتظار قرار گرفتند. شرکتکنندگان در مرحله پیشآزمون و پسآزمون به پرسشنامههای سبک دلبستگی بزرگسال (aai)، دشواری تنظیم هیجان (ders) و رضایت از تنانگاره (swbi) پاسخ دادند. برای آزمون فرضیههای پژوهش از تحلیل کوواریانس و آزمون t مستقل استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها نیز از نرمافزار spss نسخه 26 استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان میدهد گروهدرمانی شناختی رفتاری بر تنانگاره (016/0=p و 632/6=f)، تنظیم هیجان (001/0=p و 423/57=f) و سبک دلبستگی ایمن (019/0=p و 250/6=f) اثر معنادار داشته و سبب بهبود آنها شده است. همچنین نتایج آزمون t مستقل نشان میدهد، گروهدرمانی شناختی رفتاری بر سبک دلبستگی اجتنابی (006/0=p و 272/3=t) و سبک دلبستگی دوسوگرا (001/0=p و 570/4=t) اثر معنادار داشته و سبب کاهش آنها شده است. پژوهش حاضر نشان میدهد، گروهدرمانی شناختی رفتاری سبب بهبود تنانگاره، سبک دلبستگی و تنظیم هیجان در زنان مبتلا به اختلال خوردن میشود و این نوع از درمان میتواند درمان مناسبی برای زنان مبتلا به اختلال خوردن باشد.
|
کلیدواژه
|
اختلالات خوردن، تنانگاره، سبکهای دلبستگی، تنظیم هیجان، گروهدرمانی شناختی رفتاری
|
آدرس
|
دانشگاه خوارزمی, دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی, ایران, دانشگاه علامه طباطبائی, دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی, گروه روانشناسی بالینی, ایران
|
پست الکترونیکی
|
borjali@atu.ac.ir
|
|
|
|
|
|
|
|
|
The Effect of Cognitive Behavioral Group Therapy on Body Image, Attachment Style and Emotion Regulation in Women with Eating Disorder
|
|
|
Authors
|
Rahmati Sadegh ,Borjali Ahmad
|
Abstract
|
The purpose of this study is to explain the effect of cognitive behavioral therapy on body image, attachment style, and emotion regulation in women with eating disorders. The present paper is a quasiexperimental study of pretestposttest with control group design and was applied research based on the aim. The statistical population includes 470 women who attended nutrition clinics, psychiatric centers, and bodybuilding and aerobics clubs in areas 1, 3, 6, and 21 of Tehran in 20219. The sample includes 30 women with eating disorders who attended the above centers in 2019. They were selected by Convenience Sampling and randomly divided into control and experimental groups. Patients in the intervention group received 12 sessions of twohour CBT group therapy over a 12week period. Patients in the control group remained on the waiting list. Participants answered the Adult Attachment Inventory (AAI), Difficulty in Emotion Regulation Scale (DERS), and Satisfaction with Body Image (SWBI) questionnaires in the pretest and posttest phases. We used ANCOVA and the Ttest for independent samples to test the research hypotheses. SPSS version 26 was used for data analysis. The results of ANCOVA showed a significant effect of cognitivebehavioral group therapy on body image (F= 6.632, p= 0.016), emotion regulation (F= 57.423, p=0.001), and secure attachment style (F=6.250, p= 0.019). In addition, the results of the Independent Sample Ttest showed that cognitive behavioral therapy had a significant effect on avoidance attachment style (t= 3.272, p= 0.006) and ambivalence attachment style (t= 4.570, p=0.001). The present study demonstrated that cognitive behavioral group therapy improved body image, attachment style, and emotion regulation in women with eating disorders, and that this type of treatment may be a useful therapy for women with eating disorders.
|
Keywords
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|