|
|
درآمدی بر باستانشناسی و سیاست
|
|
|
|
|
نویسنده
|
آجورلو بهرام
|
منبع
|
مطالعات باستان شناسي - 1390 - دوره : 3 - شماره : 1 - صفحه:1 -13
|
چکیده
|
از همان آغاز، باستانشناسی برای سیاستمداران کاربرد سیاسی داشته است. سیاستمداران، باستانشناسی را برای تخریب و یا خلق تاریخ و هویتهای کاذب ملّی و قومی بهکار گرفتهاند؛ و یا اینکه تلاش کردهاند به یاری باستانشناسی و با بسترسازیهای فرهنگی، پدیدههای اجتماعی - سیاسیِ جامعه را کنترل و هدایت کنند؛ همچنین نقش مهم باستانشناسی در گسترش توریسم فرهنگی و منافع اقتصادی آن از نظر سیاستمداران دور نمانده است. باستانشناسی را می توان در پشت پدیدههای سیاسی ناسیونالیسم، قومگرایی، تجزیهطلبی، انترناسیونالیسم و یا فدرالیسم مشاهده کرد و هم اینکه باستانشناسی، مدارک تاریخی موردنیاز سیاستمداران را برای اثبات حقانیت ایدههای سیاسی ایشان فراهم میکند. باستانشناسی و سیاست در تعامل با یکدیگرند. باستانشناسی مارکسیست با یک انقلاب قهرآلود ایدیولوژیکی شکل گرفت و به مدّت هفتاد سال، بخشی از پیکره ایدیولوژی سیاسی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی باقی ماند. باستانشناسیهای ناسیونالیست و نژادپرست در خدمت حکومتهای تمامیتخواه قرار گرفتند تا جامعه مشروعیت تاریخی آنها را بپذیرد؛ در فلسطین اشغالی نیز صهیونیسم به وسیله باستانشناسی، کوشیده است به آرمانشهر اسراییلِ باستان تجسّم تاریخی بخشد؛ و یا اتحادیه اروپا بدین شیوه در تلاش است که واگرایی تاریخی ملل اروپایی را به همگرایی قرن بیست و یکم متحوّل کند. هرچند که باستانشناسی را از سیاست، گریزی نیست اما بهنظر می رسد که تنها راه حل مسیله، ترسیم چشم انداز جهانی باستانشناسی در چهارچوب میراث مشترک جهانی و نیز توسعه رهیافت انسانشناختی در باستانشناسی است.
|
کلیدواژه
|
باستانشناسی ,مارکسیسم ,ناسیونالیسم ,صهیونیسم ,اتحادیه اروپا
|
آدرس
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
Authors
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|