>
Fa   |   Ar   |   En
   فنای صفاتی از دیدگاه مولانا و مایستراکهارت  
   
نویسنده کاکایی قاسم ,بحرانی اشکان
منبع جستارهايي در فلسفه و كلام - 1390 - دوره : 43 - شماره : 6 - صفحه:147 -176
چکیده    بعد وجودشناختی و معرفت شناختی الهیات سلبی در آثار عارفان ادیان و سنت های گوناگون عرفانی بر دو رکن استوار است: خدا و نفس. در الهیات یا یزدان شناسی سلبی، چنان‌که از عنوان آن نیز پیداست، تاکید عارفان بر جنبه های ناشناختنی و ناگفتنی خداوند یا به تعبیر دیگر سخن از ذات خداست. از ذات ناشناختنی و ناگفتنی خدا با تعابیری استعاری نظیر تهیا، واحه، عدم یا نیستی و بی نام یاد می شود. اما در آثار برخی عارفان سده های میانه ی مسیحی، هم چون مایستر اکهارت، و نیز برخی از عارفان قدر اوّل عرفان اسلامی، همچون مولانا و شمس تبریزی، در پاره ای فقرات تاکید و تکیه از ذات خدا به سوی ذات نفس میل می کند. در آثار مولانا و اکهارت، از ذات نفس با تعابیری نظیر وحدت، بساطت، تاریکی و تهیا یاد می شود. برخی صاحب نظران نظیر دنیس ترنر، از این چرخش و این ویژگی ها بر وزان الهیات سلبی یا یزدان شناسی سلبی، از تعبیر انسان شناسی سلبی سود برده اند. در این جستار، ما بحث از این چرخش نگاه و ویژگی های پیش گفته را ذیل تعبیر فنای صفاتی بررسی می کنیم. در ادامه، نخست مهم ترین مقومات و بنیادهای اخلاقی فنای صفاتی در آثار مولانا و اکهارت را بر می رسیم و سپس به دو پیامد از مهم ترین پیامدهای پارسایانه ی فنای صفاتی، یعنی فقر و تبتل (انقطاع)، در آثار این دو عارف می پردازیم. فقر آموزه ای است که در آثار هر دو عارف، به وضوح و به کرات، دیده می شود اما تبتل از مختصات و شاید از ابداعات نظام اندیشگی و ساختار الهیاتی آثار مایستر اکهارت باشد.
کلیدواژه فنای صفاتی ,مولانا ,مایستر اکهارت ,الهیات سلبی
آدرس دانشگاه شیراز, ایران
پست الکترونیکی ashcan.bahrani63@gmail.com
 
     
   
Authors
  
 
 

Copyright 2023
Islamic World Science Citation Center
All Rights Reserved