zoning the villages of central district of dena county in terms of sustainability of livelihood capitals

The sustainable livelihood approach was introduced as a sustainable rural development approach in the late 1980s with the aim of poverty alleviation in the rural communities. this approach has offered a broad framework for assessing the various dimensions of sustainability. an important component of this framework is livelihood capitals in a way that it is not possible to achieve sustainable rural livelihood with no regard to the livelihood capitals and assets in rural areas. thus, the purpose of this descriptiveanalytic survey research was zoning the villages of the central district of dena county in terms of the sustainability of livelihood capitals. the statistical population of this study was 2500 rural households in the central district of dena county, of which 300 households were selected using cluster random sampling method with appropriate allocation based on krejcie and morgan rsquo;s table. the research instrument was a researchermade questionnaire whose face validity was confirmed by a panel of experts, and its reliability was confirmed in a pretest and calculating cronbachchr('39')s alpha coefficient. findings of the research showed that, in most studied villages, 3 capitals (social, physical, and human) were above the average and 2 capitals (financial and natural) as well as the total capital was less than average. additionally, there was a gap and heterogeneity between the villages in terms of social, human, natural capital as well as financial capital, whereas there was a homogeneity in terms of physical and total capital as well. besides, the most studied villages were potentially unsustainable in terms of financial and natural capital, average level in terms of human and physical capital and total capital, and potentially sustainable in terms of social capital. in addition, cluster analysis to categorize villages indicated that 9, 4, and 7 villages were categorized as nonprivileged, semiprivileged, and privileged, respectively. furthermore, the result of analysis of variance (anova) indicated that there was a significant difference between three categories of villages in terms of social, physical, financial and natural capital, and total capital. therefore, nonprivileged and semiprivileged villages should be given more consideration by planners, who need to pay more attention to regional planning than general planning.

پهنه بندی روستاهای بخش مرکزی شهرستان دنا به لحاظ پایداری سرمایه‌های معیشت

رویکرد معیشت پایدار به عنوان یکی از رویکردهای توسعه پایدار روستایی در اواخر دهه 1980 با هدف فقرزدایی اجتماعات روستایی به وجود آمد. این رویکرد یک چارچوب وسیعی برای ارزیابی ابعاد مختلف پایداری پیشنهاد نموده است. یک جز مهم در این چارچوب سرمایه های معیشت است به طوری که دستیابی به معیشت پایدار روستایی، بدون توجه به دارایی‌ها و سرمایه‌های معیشتی در روستاها امکان پذیر نیست. از این رو، هدف این پژوهش توصیفیتحلیلی از نوع پیمایش، پهنه بندی روستاهای بخش مرکزی شهرستان دنا به لحاظ پایداری سرمایه های معیشت بوده است. جامعه آماری تحقیق 2500 خانوار روستایی بخش مرکزی شهرستان دنا بودند که براساس جدول کرجسی و مورگان 300 خانوار از طریق روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای با انتساب متناسب انتخاب شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه ی محقق ساخته بود که روایی صوری آن با استفاده از پانل متخصصان و پایایی آن نیز با انجام مطالعه پیش آزمون و سنجش آلفای کرونباخ تأیید شد. یافته های تحقیق نشان داد در اغلب روستاهای مورد مطالعه، مقدار 3 سرمایه (اجتماعی، فیزیکی و انسانی) بالاتر از حد متوسط و 2 سرمایه (مالی و طبیعی) و همچنین سرمایه کل کمتر از حد متوسط بوده است. افزون بر این، بین روستاها از لحاظ سرمایه اجتماعی، انسانی، طبیعی و همچنین سرمایه مالی شکاف و ناهمگونی وجود داشت در حالی‌که از نظر سرمایه فیزیکی و نیز سرمایه کل همگن بودند. همچنین عمده روستاهای مورد مطالعه از لحاظ سرمایه مالی و طبیعی در وضعیت ناپایداری بالقوه، از لحاظ سرمایه انسانی و فیزیکی و نیز سرمایه کل در وضعیت پایداری متوسط و از لحاظ سرمایه اجتماعی در وضعیت پایداری بالقوه قرار داشتند. افزون بر این، تجزیه و تحلیل خوشه‌ای برای طبقه بندی روستاها نشان داد که 9، 4 و 7 روستا به ترتیب به عنوان غیر برخوردار، نیمه برخوردار و برخوردار طبقه بندی شده اند. علاوه بر این، نتیجه تجزیه و تحلیل واریانس (ANOVA) نشان داد بین سه دسته از روستاها به لحاظ سرمایه‌های اجتماعی، فیزیکی، مالی و طبیعی، و سرمایه کل تفاوت معنی‌داری وجود داشت. بنابراین، روستاهای غیر برخوردار و نیمه برخوردار باید مورد دقت و توجه بیشتر برنامه ریزان قرار گیردو لازم است برنامه‌ریزی منطقه‌ای بیش از برنامه‌ریزی کلی مورد توجه آنان واقع گردد.