>
Fa   |   Ar   |   En
   درآمدی بر صورتبندی اخلاق سیاسی در تاریخ فلسفۀ چین (با تاکید بر چین باستان)  
   
نویسنده آقاجانی علی
منبع تاريخ فلسفه - 1402 - دوره : 13 - شماره : 4 - صفحه:103 -128
چکیده    تاریخ اندیشه در چین از زمان پیدایش و سپس تحول و تکامل آن، همواره ریشۀ اخلاقی و سیاسی داشته است. وابستگی ارزش و اعتبار دولت و حاکمیت به حیثیت اخلاقی آن، وجه اشتراک میان تمامی فیلسوفان سیاسی چین، با وجود همۀ تفاوتهای نظری آنان است. آنها میکوشیدند از این راه به اصول اخلاقی دست یابند تا بتوانند چینیان را مقید به هماهنگی با حکومتی آرمانی نمایند. بر این اساس، با اذعان به غموض زبانی و معنایی و نظریات مختلف صاحبنظران، نوشتار حاضر با روش تطبیقی، به مسئلۀ ماهیت اخلاق سیاسی و ارتباط آن با دولت در فلسفۀ سیاسی چین (با تاکید بر چین باستان) میپردازد و با این فرضیه پیش میرود که با وجود دیدگاههای کلی و مشترک، رویکردهای متفاوتی دربارۀ چیستی و چگونگی اخلاق سیاسی و ارتباط آن با نهاد دولت و وظایف و اختیارات اخلاقی‌‌سیاسی آن وجود دارد. اختلاف میان رویکردها را میتوان از سویی در هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی و انسان‌شناسی، و از سوی دیگر، در رابطۀ اخلاق و سیاست، ماهیت دولت، مشروعیت دولت و وظایف دولت پیگیری کرد. بعنوان مثال، در مسئلۀ ماهیت دولت، لائوتزه، یانگ تزو و تسونگ تزو که تائوئیست هستند، منتقد نهاد دولتند و آن را بنوعی شر غیرضروری میدانند که جز افزودن بر پیچیدگی و خرابی اوضاع، ثمری ندارد؛ از اینرو به دولت حداقلی و نبود یک قدرت متمرکز و دارای سلطه رای داده و هماهنگی سیاسی بشر با طبیعت غیرمتمرکز را تجویز میکنند. در طرف مقابل، کنفوسیوس، منسیوس، تونگ چونگ شو، هان فی تسو و چو هسی، دولت را خیر ضروری میدانند و وظایف اخلاقی‌ ‌ سیاسی حداکثری برایش قائلند.
کلیدواژه اخلاق سیاسی، تاریخ فلسفۀ سیاسی چین، بررسی تطبیقی، پارادایم، منسیوس، کنفوسیوس، تائو
آدرس پژوهشگاه حوزه و دانشگاه, پژوهشکده علوم اجتماعی, گروه علوم سیاسی, ایران
پست الکترونیکی aqajani@rihu.ac.ir
 
     
   
Authors
  
 
 

Copyright 2023
Islamic World Science Citation Center
All Rights Reserved