ریشههای افلاطونی و ارسطویی مفهوم زمان در فلسفه اسلامی
|
|
|
|
|
نویسنده
|
موسوی بایگی محمد ,افضل زاده محمد امین
|
منبع
|
تاريخ فلسفه - 1402 - دوره : 13 - شماره : 4 - صفحه:81 -102
|
چکیده
|
«زمان» از مهمترین ویژگیهای عالم ماده است که شناخت حقیقت آن همواره مورد توجه فلاسفه بوده است. سادگی ظاهری فهم زمان و مشکل بودن تبیین آن، موجب اختلاف بین فلاسفه در تعریف آن شده است. فلاسفۀ اسلامی نیز در این باره اختلاف نظر دارند که ریشۀ این اختلاف، به تعاریف متفاوت افلاطون و ارسطو از زمان برمیگردد. افلاطون زمان را جوهری قائم به نفس و ذاتاً مستقل تعریف کرده که صورت تفصیلی عالم مُثل است. از نظر ارسطو نیز زمان، عدد حرکت از جنبه تقدّم و تاخری است که با هم جمع نمیشوند. فلاسفه اسلامی با حکم به تباین این دو تعریف، معمولاً متمایل به یکی از ایندو تعریف بوده و سعی کردهاند به تشکیک های دیدگاه مختار خود پاسخ دهند و اتقان تعریف مقابل را نفی نمایند. فیلسوفانی مانند ابنرشد، ابنسینا و سهروردی به تعریف ارسطو و در مقابل، زکریای رازی و فخر رازی به تعریف افلاطون از زمان گرایش داشتهاند. اما تلاش برای متقابل نشان دادن تعاریف افلاطونی و ارسطویی از زمان موجّه نیست، زیرا از نظر هر دو فیلسوف، اگرچه زمان متفاوت از حرکت است، اما وجود آنها از هم جداییناپذیر است، بطوری که فهم هر یک وابسته به فهم دیگری است. بر همین اساس، هدف نوشتار حاضر اینست که اولاً، با تبیین نظر افلاطون روشن سازد که نظر وی با نظر ارسطو در تقابل نیست و ثانیاً، تاثیر دیدگاه آنها میان فلاسفۀ مسلمان را نشان دهد.
|
کلیدواژه
|
زمان، سکون، حرکت، حرکت توسطیّه، حرکت قطعیّه، افلاطون، ارسطو
|
آدرس
|
دانشگاه علوم اسلامی رضوی, گروه فلسفه و کلام اسلامی, ایران, حوزه علمیه, ایران
|
پست الکترونیکی
|
afzalzadeh1@gmail.com
|
|
|
|
|