تبیین دگردیسی تاریخی آموزۀ دوستی و محبتِ افلاطونی ارسطویی در اندیشۀ فارابی و طوسی (در عرصۀ روابط انسانی)
|
|
|
|
|
نویسنده
|
ابوالحسنی نیارکی فرشته
|
منبع
|
تاريخ فلسفه - 1402 - دوره : 13 - شماره : 4 - صفحه:129 -152
|
چکیده
|
پرسش محوری جستار حاضر، توصیف و تحلیل تطور تاریخی آموزۀ دوستی (محبت) افلاطونی ارسطویی در آیینۀ اندیشۀ فارابی و خواجه نصیرالدین طوسی است. روش تحقیق، مطالعۀ تاریخی است که علاوه بر توصیف، به چرایی این تطور نیز میپردازد. بحث دوستی در اندیشۀ ارسطو در کتاب اخلاق نیکوماخوسی مطرح شده و رگههایی از آموزه های افلاطونی در آن قابل مشاهده است. این بحث در فلسفۀ دورۀ اسلامی از جهاتی دچار دگردیسی شد، ازجمله از حیث تنوع محبوب (و بالاترین محبوب)، از حیث دامنه، یعنی فردگرایانه یا جامعهگرایانه بودن، و از حیث خودخواهی یا دیگرخواهی. از حیث تنوع محبوب، از دوستیِ بافضیلت به محبت نسبت به حکیم (خدا) رسیده است، از حیث دامنه، شاهد تغییر گفتمان از دوستی سیاسی اجتماعی، به محبت بمثابه نوعی خصلت درونی هستیم که آثار فردی و اجتماعی دارد، و از خودخواهی و دیگرخواهی گذر کرده و مطابق با قاعدۀ سنخیت، به محبت ازاویی (خدایی) رسیده است. تاثیرپذیری از آراء متفکرانی همچون فلوطین و همچنین نقش دین، فرهنگ، عرفان و واسطههایی چون آراء ابن سینا، آثار ابن مسکویه و شیخ اشراق در تبیین این دگردیسی اهمیت دارد. مبانی خاص فلسفی و کلامی فارابی و طوسی و همچنین برخی آراء اخلاقی ایشان، مهمترین عامل برای تفسیر چرایی این دگردیسی است.
|
کلیدواژه
|
دوستی، محبت، مطالعه تاریخی، افلاطون، ارسطو، فارابی، خواجه نصیرالدین طوسی
|
آدرس
|
دانشگاه مازندران, گروه فلسفه و کلام اسلامی, ایران
|
پست الکترونیکی
|
f.abolhasani@umz.ac.ir
|
|
|
|
|