بررسی مولفه های زنانه در معماری بر اساس رویکرد روان شناختی و فرهنگ اسلامی

هدف پژوهش حاضر، بررسی مولفه های زنانه در معماری بر اساس رویکرد روان شناختی و فرهنگ اسلامی بود. جامعه پژوهش شامل متون مرتبط با روان شناسی زن، معماری و چگونگی نگرش به زن در فرهنگ اسلامی می باشد. نمونه پژوهش مولفه های زنانه در معماری بر اساس رویکرد روان شناختی و فرهنگ اسلامی بود. روش پژوهش تحلیلی-توصیفی است. جهت گردآوری داده ها از روش کتابخانه ای استفاده شد. نتایج بررسی و تحلیل نشان داد که مولفه های زنانه مولفه هایی هستند که با روحیات زنانه همسوتر بوده و موجب ایجاد رضایتمندی بیشتر برای زنان می شوند. مولفه های زنانه شامل زمینه گرایی، افقی گرایی، بی‌مرز بودن، نفی مرکزیت، شفافیت، سیالیت، اقتصادی بودن، مقیاس انسانی، عملکردگرایی، کاربرد تزیینات، کل نگری، طراحی ارگانیک، ساختارشکنی، کاربر محوری، آرگونومیک بودن، پرداختن به جزییات خاص و درهم پیچیدگی فضایی می باشد. اما زنان معمار، بیشتر از مولفه های کاربر محوری ، آرگونومیک ، عملکردگرا ، منعطف ، ارگانیک و تزییناتی استفاده می کنند. هم چنین نتایج بررسی مولفه ها از نقطه نظر روان شناسی زنانه و فرهنگ اسلامی نشان داد که مولفه های زنانه در معماری با روحیات و ویژگی های زنانه ی اسلامی منطبق است و می توان با به کار گیری مولفه ها، فضاهایی طراحی کرد که با روان زنان سازگارتر است.

studying the feminie components in architecture based onpsychological approach and islamic culture

the research was purposed to study the feminine components in architecture based on psychological approach and islamic culture. the research universe encased all the texts related to female psychology, architecture and attitude toward women in islamic culture. the sample enfolded the feminine components in architecture based on psychological approach and islamic culture. the research method was descriptive- analytic procedure. to collect data library resources and materials were refereed to. the results of the analysis indicated that the feminine components were those which were more ipsilateral with female spirits and caused more comfortabilities for women. the feminine components included contextualism, horizontalism, boundarieslessness, transparency, negation of centrality, indetermination, economics, humanitarian criterial, functionalist, decorations applying, holistic, organic design stylist, deconstructionist, applicant oriented, ergonomics, details elaboration and space complexity; while women more utilized applicant oriented, ergonomics, functionalist, flexible, organic and decorative components. the results also revealed that based on the psychological approach and islamic culture the feminine components in architecture were coincided to islamic feminine spirituals and characteristics; therefore, it could be concluded that by applying such components; spaces could be designed that are more compatible to women mentalities.