|
|
رویکردی روانشناختی به شخصیّت زن در شاهنامه فردوسی
|
|
|
|
|
نویسنده
|
داودنیا نسرین ,سراج خرمی ناصر ,جولازاده اسمعیلی علی اکبر
|
منبع
|
روانشناسي فرهنگي زن - 1394 - دوره : 7 - شماره : 26 - صفحه:95 -107
|
چکیده
|
به طور کلی در شاهنامه حدود بیست زن نقش آفرینی میکنند که اکثر آنان در دوره پهلوانی میزیند. از جمله این زنان میتوان از تهمینه و گردآفرید نام برد که هر دو در روند داستان رستم و سهراب موثّر بودهاند. در این پژوهش با رویکردی روانشناختی و از دیدگاه کارن هورنای و زیگموند فروید شخصیت تهمینه و گردآفرید بررسی شده است. یافته های اساسی پژوهش بیانگر این است که تهمینه بر اساس نظریه هورنای تلاشی شدید به کار میگیرد تا با تصاحب رستم در قالب شریک زندگی مقتدر بر اضطراب اساسی و نیاز به ایمنی فایق آید و در فراق رستم با جایگزینی سهراب به دنبال برآوردهسازی این نیاز است، اما با مرگ سهراب نه تنها از این وضعیت رهایی نمییابد، بلکه سبب عدم توفیق وی در گذر از مراحل سوگ شده و در نهایت منجر به مرگ زودهنگامش میشود. گردآفرید نیز به نظر میرسد با توجه به نظریه فروید، عقده الکترا در وجود او سبب شکلگیری فراخود ناقص شده، در نتیجه با توسل به مکانیسم دفاعی شبیهسازی مردانه و با روشهای انتقامی زنان علیه مردان سعی میکند با اعتراض به جنس مذکر برتری خود را بر نوع مرد به اثبات برساند. مهمتر از آن با فرار از نگاه دون مردانه علیه زن، میخواهد از زنانگی خود بگریزد، اگرچه حتی به قیمت نفی ویژگیهای اصلی زنانهاش باشد. این در حالی است که در پایان با بازگشت به شخصیت واقعی خود (استفاده از ویژگیهای زنانه) در نبرد توفیق بیشتری مییابد.
|
کلیدواژه
|
شاهنامه، تهمینه، گردآفرید، زن، روان شناختی
|
آدرس
|
دانشگاه فرهنگیان دزفول, ایران, دانشگاه آزاد اسلامی واحد دزفول, گروه روان شناسی, ایران, اداره آموزش و پرورش دزفول, ایران
|
پست الکترونیکی
|
joulaali@yahoo.com
|
|
|
|
|
|
|
|
|
Psychological Approach To The Female Character In Shahnameh
|
|
|
Authors
|
Davoudnia Nasrin ,Sarraj Khoram Naser ,Joula zadeh Ismaili Ali Akbar
|
Abstract
|
In general, there were about twenty women who played significant role in the Shahnameh, most of whom lived in the epic era. Among these women Tahmineh and Gordafarid could be mentioned since both were effective in the story of Rostam and Sohrab. This study was purposed to analyze these two characters, from the perspective of the Karen Horney and Sigmund Freud psychological approach. The findings of this research suggested that Tahmineh based on Horney’s approach through extreme effort tried to overcome the need for safety and the basic anxiety by possessing Rastam as strong life partner. After Rostam death she retried to satisfy such needs by replacing Sohrab instead of Rostam. But with the death of Sohrab not only did not escape from her situation, but due to her failure to pass the stages of grief ultimately would faced early death. Gordafarid also seemed to be, according to Freud, her Electra complex caused incomplete formation of the superego, as a result of the use of simulation defense mechanism and women revenge against men trying to protest and overcome against male supremacy and to prove woman superioty. More importantly, she by fleeing the male chauvinist look against women tried to escape from their femininity, even though the price was the negation of the basic feminine features. However, at the end of a return to his true character (using the female characteristics) was more successful in battle.
|
Keywords
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|